۱۳۸۹ تیر ۷, دوشنبه

بي حياترين قوم

بي حياترين قوم


در بین تمام ادیان واقوامی که الله تعالی در دنیا خلق فرموده است بهترین وحساس ترین هدیه ای که به آ ن ها عطا نموده است حیا وناموس است . والله تعالی آن قدر به این مسئله توجه می نماید که برای هر مسئله ای دو شاهد را کفایت قرار داده است ولی در این مورد استثناء است وکمتر از چهار شاهد را الله تعالی قبول نمی کند چرا ؟مسئله ی ناموس وحیا این قدر مهم است که آن را جز ئی از اجزاء مهم دین قرار داده است نبی اکرم ( ص ) می فرماید ( الحیاء شعبه من الایمان ) وکسی که به ناموس خود اهمیت ندهد اورا در شریعت دیّوث می نامند وپیامبر گرامی می فرماید دیّوث بوی جنت به مشامش نمی رسد وقتی که حیا از انسان رفت دست به هر کاری می زند و پرواه هیچ کار زشتی را نمی کند جایی که حضرت می فرماید ( إذا فاتک الحیا فافعل ما شئت ) وقتی حیای تو از بین رفت هر کاری دلت می خواهد انجام بده . واین مسئله حتی در مجامع غیر اسلامی هم مهم است وانسان های با وجدان قوم یهود ونصاری هم به این مسئله اهمیت می دهند وبه ناموس خود احترام می گذارند واگر چه در ادیان تحریف شده آنان مسائلی وآزادی هایی قایل هستند ولی باز هم آزادانه وبا افتخار برای ناموس دری هم دیگر تبلیغات نمی کنند وفضایل این کار بی عفت را بیان نمی کنند .تنها مذهبی که علنا وبا افتخار پیروانش را دستور می دهد وبرای آنان فضایلی را در قبال انجام این عمل ضد فطری وانسانی بیان می کند مذهب شیعه است که به نام دین وبه نام اسلام آخوند های بی غیرت به ناموس پیروان خود حمله می کنند وآن قدر این قوم میمون صفت را استحمار کرده اند که هر کس خواهرش به زنا مبتلا شد افتخار می کند که خواهرم را فلان حاج آقا صیغه کرده جنت برایش واجب شد وبه حاج خانم منسوب گشت . و چون اکثر آخوند ها بچه صیغه ای هستند ووجود شان خلاف فطرت بود ه به این عمل غیر فطری عادی شده اند پس ای ملت بیچاره شیعه از عقلت استفاده کن تا کی می خواهی میمون بمانی وناموست دردست این وآن باشد این آخوند های بی غیرت پرواه شما را نمی کنند حتی به نوزادان زیر دو سال شما هم رحم نمی کنند.((((امام حتي صيغه كردن بادختر شيرخوار را نيز جايز مي دانستند ، لذا فرموده اند:« نزديكي با زوجه قبل از تمام شدن نُه سال جايز نيست و اما ساير لذت ها مانند لمس نمودن با شهوت و بغل گرفتن و تفخيذ حتي در شيرخوار اشكالي ندارد!! »تحرير الوسيله جلد سوم با ترجمه فارسي مسأله12دفتر انتشارات اسلامي وابسته به جامعه مدرسين حوزه علميه قم ))))آخر در کدام مکتب اجازه ی استفاده جنسی با کودکان معصوم زیر دوسال داده شده است آیا در یهودیت ومسیحیت ومکاتب کمونیسم وهندو وسیک ها هم چنین مسئله غیر فطری وجود دارد ای شیعه بدبخت فکر کن عاقل باش به فکر نجات ناموست باش از این مذهب ساخته دست افراد بی ناموس فرار کن والله تو هندو بشی برایت بهتره از این شیعه بودنت .یهودی بشی بهتره برات .حد اقل ناموست حفظ می شه این جا نه ناموس داری ونه دین .در یهودیت ومسیحیت وهندویت فقط دین نداری ولی ناموس داری .عبدالله بن سنان ميگويد ازامام صادق- عليه السلام- درباره متعه پرسيدم فرمودند::( لا تُدنّس نفسك بها) نفس خود را با آن كثيف مگردان.بحار الانوار100/ 318ازامام صادق -عليه السلام- پرسيده شد: آيا صيغه ثواب دارد ؟ فرمود:« اگر مقصودش از آن رضاي خدا باشد ،در ازاي هر كلمه اي كه با او صبحت كند يك نيكي برايش نوشته مي شود و هر باريكه به او نزديك شود خداوندگناهي را از او ميبخشد ، وهرگاه غسل كند به انداره قطرات آبيكه بربدنش ريخته خداوند گناهانش را مي آمرزد »من لايحضره الفقيه3/366از عمار روايت است كه گفت امام صادق –عليه السلام- فرمودند: ( قد حرمت عليكم المتعة) تحقيقا متعه برشما حرام شده است پيامبر خدا -صلي الله عليه وآله- فرمودند!:« من تمتع بإمراة مؤمنة كأنما زار الكعبة سبعين مرة »-كسي كه يك مرتبه با زن مسلماني صيغه كند گويا هفتاد مرتبه خانه كعبه را زيارت كرده است!" دقت كنيد ، آيا واقعا يك مرتبه صيغه كردن ! ثواب هفتاد زيارت كعبه را دارد ؟!پيامبر- صلي الله عليه و آله – فرمودند:« من تمتع مرة أمن من سخط الجبار »-كسي كه يكبار صيغه كند از غضب خداي جبار در امان مي ماند" و كسي كه دو بار صيغه كند با ابرار محشور ميگردد وكسيكه سه بارصيغه كند در بهشت دوشادوش من خواهد بود.
من لا يحضره الفقيه 3/ 336


۱۳۸۹ خرداد ۳۱, دوشنبه

بشکست عمرپشت دلیران عجم ر

بشکست عمرپشت دلیران عجم را

برباد فنا دادرگ وریشه ی جم را

این عربده برغصب خلافت زعلی نیست

با آل عمرکینه قدیم است عجم را


۱۳۸۹ خرداد ۱۸, سه‌شنبه

آیا قرآن درباره ازدواج موقت، آیه ای دارد؟

آیا قرآن درباره ازدواج موقت، آیه ای دارد؟

اخه رافضی های بدبخت هنوز بلد نیستند قران بخونند و عربی نمیتونند صحبت کنند بعد تفسیر قران میکنند
این درد رو به کی بگیم ما؟

شیعه در جواب میگوید:
بله دارد و این آیه را نشان میدهد:

وَالْمُحْصَنَاتُ مِنَ النِّسَاء إِلاَّ مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ كِتَابَ اللّهِ عَلَيْكُمْ وَأُحِلَّ لَكُم مَّا وَرَاء ذَلِكُمْ أَن تَبْتَغُواْ بِأَمْوَالِكُم مُّحْصِنِينَ غَيْرَ مُسَافِحِينَ فَمَا اسْتَمْتَعْتُم بِهِ مِنْهُنَّ فَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ فَرِيضَةً بَعْدِ ....
و شیعه آیه را اینطور ترجمه میکند:
و زنان شوهردار (بر شما حرام است؛) مگر آنها را که (از راه اسارت) مالک شدهايد؛ اينها احکامى است که خداوند بر شما مقرّر داشته است. اما زنان ديگر غير از اينها (که گفته شد)، براى شما حلال است که با اموال خود، آنان را اختيار کنيد؛ در حالى که پاکدامن باشيد و از زنا، خوددارى نماييد.
و زنانى را که متعه [= ازدواج موقت] مىکنيد، واجب است مهر آنها را بپردازيد........

پاسخ اهل سنت:
و اهل سنت ترجمه آنها را رد میکند و اینطور ترجمه میکند
(فَمَا اسْتَمْتَعْتُم بِهِ مِنْهُنَّ فَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ فَرِيضَةً بَعْدِ ....)
(پس و قتی که به وسیله اموالتان از زن ها کام گرفتید پس مهر آنها را واجب است که بپردازید)
اهل سنت اين را درباره ازدواج عادی میداند.
و ترجمه شیعه به چند دلیل مردود است:
دلیل اول اینکه در هيچ جاي قرآن « اسْتَمْتَعْتُم » به معنی صیغه کردن نیست، در جاهای دیگر قرآن این کلمه و مشتقاتش آمده اما به معنی کامجویی دایم آمده نه ازدواج موقت..

«كَالَّذِينَ مِن قَبْلِكُمْ كَانُوا أَشَدَّ مِنكُمْ قُوَّةً وَأَكْثَرَ أَمْوَالًا وَأَوْلَادًا فَاسْتَمْتَعُوا بِخَلَاقِهِمْ فَاسْتَمْتَعْتُم بِخَلَاقِكُمْ كَمَا اسْتَمْتَعَ الَّذِينَ مِن قَبْلِكُم بِخَلَاقِهِمْ وَخُضْتُمْ كَالَّذِي خَاضُوا ۚ أُولَٰئِكَ حَبِطَتْ أَعْمَالُهُمْ فِي الدُّنْيَا وَالْآخِرَةِ ۖ وَأُولَٰئِكَ هُمُ الْخَاسِرُونَ » (التوبه/69)
حال شما منافقان چون كسانى است كه پيش از شما بودند آنان از شما نيرومندتر و اموال و فرزندان بيشتر بودند پس از نصيب خويش [در دنيا] بهره مند شدند و شما [هم] از داراى نصيب خود بهره مند شدید همان گونه كه آنان كه پيش از شما بودند از نصيب خويش بهره مند شدند و شما [در باطل] فرو رفتيد همان گونه كه آنان فرو رفتند آنان اعمالشان در دنيا و آخرت به هدر رفت و آنان همان زيانكارانند.

«وَيَوْمَ يُعْرَضُ الَّذِينَ كَفَرُوا عَلَى النَّارِ أَذْهَبْتُمْ طَيِّبَاتِكُمْ فِي حَيَاتِكُمُ الدُّنْيَا وَاسْتَمْتَعْتُم بِهَا فَالْيَوْمَ تُجْزَوْنَ عَذَابَ الْهُونِ بِمَا كُنتُمْ تَسْتَكْبِرُونَ فِي الْأَرْضِ بِغَيْرِ الْحَقِّ وَبِمَا كُنتُمْ تَفْسُقُونَ» (الأحقاف: ٢٠)

«و روزی که کافران را بر آتش عرضه کنند [به آنان گویند] نعمت های پاکیزه خود را [که می توانست وسیله آبادی آخرتتان باشد] در زندگی دنیایتان مصرف کردید و [همانجا] از آن برخوردار شدید؛ بنابراین امروز به سبب اینکه به ناحق در زمین تکبّر می ورزیدید و در برابر اینکه همواره نافرمانی می کردید با عذاب خفّت بار کیفر می یابید. »
اگر اینجا بهره گیری از دنیا به معنی موقت میبود، پس خوشبخت تر از کافران و منافقان کسی نبود
پس در آن صورت آیه این معنی را میداشت که که کافران و منافقان بطور موقت گناه کردند بعد توبه نمودند !!!!!
قرآن، درمورد نکاح و طلاق دادن زنان است باز کلمه تمتع را بکار برده
«يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا نَكَحْتُمُ الْمُؤْمِنَاتِ ثُمَّ طَلَّقْتُمُوهُنَّ مِن قَبْلِ أَن تَمَسُّوهُنَّ فَمَا لَكُمْ عَلَيْهِنَّ مِنْ عِدَّةٍ تَعْتَدُّونَهَا فَمَتِّعُوهُنَّ وَسَرِّحُوهُنَّ سَرَاحًا جَمِيلًا» (الاحزاب:٤٩)
(ای کسانیکه ایمان آورده اید هنگامیکه زنان مومن را نکاح کردید و سپس پیش از آنکه با آنان آمیزش کنید طلاقشان دادید، برای شما بر عهده آنان عدّه ای نیست که آن را بشمارید، پس آنان را [به پرداخت نصف مهریه] بهره مندشان کنید و به صورت پسندیده ای رهایشان سازید.)
شیعه حتما اینجا میگوید که تمتع دو معنی دارد یکی بهره گیری مطلق یکی بهره گیری موقت ( ازدواج موقت) و ميتواند به احادیث استناد کند که در آن تمتع به معنی ازدواج موقت هم آمده

در جواب میگوییم بله درست است در حدیث به معنی موقت بکار رفته اما در 60 موردی که این کلمه و مشتقاتش در قرآن امده یکبار هم بمعنی موقت نیست بلکه آیات استمتاع در قرآن تماما به معنی بهره مندی دايمي از زندگی دنیا ست نه بهره گیری موقت

دلیل دوم ما این است که این آیه شاهد ندارد یعنی اگر درباره ازدواج موقت است باید که درباره قوانین آن نیز آیاتی نازل میشد، همه میدانیم که قوانین ازدواج موقت با ازدواج دایم از زمین تا آسمان فرق دارد پس باید الله اگر ازدواج موقت را برسمیت میشناخت، درباره ارث یا نفقه یا طلاق آن نیز آیاتی نازل میکرد و شیعه دلیل دیگری ندارد، جز همین آیه ای که غلط معنی کرده, و آیه دیگری ندارد ،پس این به تنهایی ثابت میکند که ادعای شیعه دروغ است
در زمان کریم خان زند که تازه حکومت صفوی برچیده شده بود، یکی ادعا کرد که من پسر شاه سلطان حسین هستم ولی غیر از این ادعا دیگر، هیچ دلیلی نداشت، حتی به لهجه مردم اصفهان هم نمیتوانست حرف بزند و دروغش ثابت شد و سرش بر باد رفت این عین ادعای شیعه است.
برای درک عمق دروغ گویی شیعه شما باید آیات بعدی را بخوانید که درباره ازدواج با کنیز است که نوعی ازدواج غیر عادیست شما تعجب میکنید وقتی که میبینید الله درباره، (روش مجازات زنا، برای کنیزی که زن مرد آزاد شده) نیز حکم صادر میکند ( چون فرق دارد ) اما درباره زن متعه ای هیچ حکمی صادر نمیکند در حالیکه شیعه معترف است که حکم زن صیغه ای کاملا با احکام زن عقدی فرق دارد
دلیل سوم:
آیه ای که شیعه دلیل آورده خودش در لابلای مجموع آیاتی است درباره ازدواج عادی یعنی ازداوج دایم ....... حالا سوال و ایراد ما فقط این نیست که چرا الله ازدواج صیغه ای را قابل ندیده که پیرامون احکامش آیاتی نازل کند؟ بلکه میپرسیم چرا حتی این ارزش را هم بهش نداده که آیه مستقلی درباره آن نازل کند؟ بلکه آنرا تند تند در وسط آیات ازدواج دایم بطور مبهم ذکر کرده و رد شده ؟؟ آیا این خود دلیل نیست که شیعه معنی آیه را دزدیده و غلط تفسیر کرده ؟؟
آیا الله خجالت میکشیده که درباره ازدواج دایم بنویسد که تند تند ذکری کرده و رد شده ؟؟
دلیل چهارم:
چرا مبهم است ؟ چرا آیه واضحی نازل نکرده تا اهل سنت مخالفت نکنند ؟ چرا در هر چیز که شیعه با سنی مخالف است و ما از شیعه دلیل قرانی میخواهیم دلیلی میاورد که هیچ ربطی به معنی ندارد و واضح و صریح نیست ؟
آیا این دلیل نیست بر دروغگویی شیعه؟
درپایان سلسله آیاتی را که آیه متعه ( بزعم شیعه ) در آن است را مینویسم تا خواننده خودش دریابد که هیچ چیز باعث دروغگویی علمای شیعه نشده جز اینکه مطمئن بودند مردم شیعه از قرآن چیزی نمیدانند:
وَلَا تَنكِحُوا مَا نَكَحَ آبَاؤُكُم مِّنَ النِّسَاءِ إِلَّا مَا قَدْ سَلَفَ ۚ إِنَّهُ كَانَ فَاحِشَةً وَمَقْتًا وَسَاءَ سَبِيلًا ﴿٢٢﴾ حُرِّمَتْ عَلَيْكُمْ أُمَّهَاتُكُمْ وَبَنَاتُكُمْ وَأَخَوَاتُكُمْ وَعَمَّاتُكُمْ وَخَالَاتُكُمْ وَبَنَاتُ الْأَخِ وَبَنَاتُ الْأُخْتِ وَأُمَّهَاتُكُمُ اللَّاتِي أَرْضَعْنَكُمْ وَأَخَوَاتُكُم مِّنَ الرَّضَاعَةِ وَأُمَّهَاتُ نِسَائِكُمْ وَرَبَائِبُكُمُ اللَّاتِي فِي حُجُورِكُم مِّن نِّسَائِكُمُ اللَّاتِي دَخَلْتُم بِهِنَّ فَإِن لَّمْ تَكُونُوا دَخَلْتُم بِهِنَّ فَلَا جُنَاحَ عَلَيْكُمْ وَحَلَائِلُ أَبْنَائِكُمُ الَّذِينَ مِنْ أَصْلَابِكُمْ وَأَن تَجْمَعُوا بَيْنَ الْأُخْتَيْنِ إِلَّا مَا قَدْ سَلَفَ ۗ إِنَّ اللَّهَ كَانَ غَفُورًا رَّحِيمًا ﴿٢٣﴾ وَالْمُحْصَنَاتُ مِنَ النِّسَاءِ إِلَّا مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ ۖ كِتَابَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ ۚ وَأُحِلَّ لَكُم مَّا وَرَاءَ ذَٰلِكُمْ أَن تَبْتَغُوا بِأَمْوَالِكُم مُّحْصِنِينَ غَيْرَ مُسَافِحِينَ ۚ فَمَا اسْتَمْتَعْتُم بِهِ مِنْهُنَّ فَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ فَرِيضَةً ۚ وَلَا جُنَاحَ عَلَيْكُمْ فِيمَا تَرَاضَيْتُم بِهِ مِن بَعْدِ الْفَرِيضَةِ ۚ إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَلِيمًا حَكِيمًا ﴿٢٤﴾ وَمَن لَّمْ يَسْتَطِعْ مِنكُمْ طَوْلًا أَن يَنكِحَ الْمُحْصَنَاتِ الْمُؤْمِنَاتِ فَمِن مَّا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُم مِّن فَتَيَاتِكُمُ الْمُؤْمِنَاتِ ۚ وَاللَّهُ أَعْلَمُ بِإِيمَانِكُم ۚ بَعْضُكُم مِّن بَعْضٍ ۚ فَانكِحُوهُنَّ بِإِذْنِ أَهْلِهِنَّ وَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ مُحْصَنَاتٍ غَيْرَ مُسَافِحَاتٍ وَلَا مُتَّخِذَاتِ أَخْدَانٍ ۚ فَإِذَا أُحْصِنَّ فَإِنْ أَتَيْنَ بِفَاحِشَةٍ فَعَلَيْهِنَّ نِصْفُ مَا عَلَى الْمُحْصَنَاتِ مِنَ الْعَذَابِ ۚ ذَٰلِكَ لِمَنْ خَشِيَ الْعَنَتَ مِنكُمْ ۚ وَأَن تَصْبِرُوا خَيْرٌ لَّكُمْ ۗ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَّحِيمٌ ﴿٢٥﴾ يُرِيدُ اللَّهُ لِيُبَيِّنَ لَكُمْ وَيَهْدِيَكُمْ سُنَنَ الَّذِينَ مِن قَبْلِكُمْ وَيَتُوبَ عَلَيْكُمْ ۗ وَاللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ ﴿٢٦﴾ سوره نساء
و با زنانى كه پدرانتان به ازدواج خود درآوردهاند نكاح مكنيد مگر آنچه كه پيشتر رخ داده است چرا كه آن زشتكارى و [مايه] دشمنى و بد راهى بوده است (22)
[نكاح اينان] بر شما حرام شده است مادرانتان و دخترانتان و خواهرانتان و عمههايتان و خاله هايتان و دختران برادر و دختران خواهر و مادرهايتان كه به شما شير دادهاند و خواهران رضاعى شما و مادران زنانتان و دختران همسرانتان كه [آنها دختران] در دامان شما پرورش يافتهاند و با آن همسران همبستر شدهايد پس اگر با آنها همبستر نشدهايد بر شما گناهى نيست [كه با دخترانشان ازدواج كنيد] و زنان پسرانتان كه از پشتخودتان هستند و جمع دو خواهر با همديگر مگر آنچه كه در گذشته رخ داده باشد كه خداوند آمرزنده مهربان است (23)
و زنان شوهردار [نيز بر شما حرام شده است] به استثناى زنانى كه مالك آنان شدهايد [اين] فريضه الهى است كه بر شما مقرر گرديده است و غير از اين [زنان نامبرده] براى شما حلال است كه [زنان ديگر را] به وسيله اموال خود طلب كنيد در صورتى كه پاكدامن باشيد و زناكار نباشيد پس و قتی که به وسیله مالتان از زن ها کام گرفتید پس مهر آنها را واجب است که بپردازید و بر شما گناهى نيست كه پس از مقرر با يكديگر توافق كنيد مسلما خداوند داناى حكيم است (24)
و هر كس از شما از نظر مالى نمىتواند زنان [آزاد] پاكدامن با ايمان را به همسرى [خود] درآورد پس با دختران جوانسال با ايمان شما كه مالك آنان هستيد [ازدواج كند] و خدا به ايمان شما داناتر است [همه] از يكديگريد پس آنان را با اجازه خانوادهشان به همسرى [خود] درآوريد و مهرشان را به طور پسنديده به آنان بدهيد [به شرط آنكه] پاكدامن باشند نه زناكار و دوستگيران پنهانى نباشند پس چون به ازدواج [شما] درآمدند اگر مرتكب فحشا شدند پس بر آنان نيمى از عذاب [=مجازات] زنان آزاد است اين [پيشنهاد زناشويى با كنيزان] براى كسى از شماست كه از آلايش گناه بيم دارد و صبر كردن براى شما بهتر است و خداوند آمرزنده مهربان است (25) خدا مىخواهد براى شما توضيح دهد و راه [و رسم] كسانى را كه پيش از شما بودهاند به شما بنماياند و بر شما ببخشايد و خدا داناى حكيم است (26) سوره نساء

پس ای خواننده گرامی
دیدی که آیات، در ابتداء زنانی که ازدواج با آنها حرام است را اول بر شمرد و بعد ادامه یافت تا رسید به آیه مورد نظر شیعه .......... و (واو ) در ابتدای آیه مورد نظر شیعه نیز بما میفهماند که این آیه دنباله آیه قبلی است و متن هم دنباله آیه پیش است یعنی میگوید علاوه بر مادر و خواهر و غیره، هر شوهر داری هم بشما حرام است و غیر از این زنان دیگر بشما حلال هستند .......... و اینجا شیعه یک دفعه از راه راست منحرف میشود و میگوید صیغه و میغه !!! و از این حرف ها........
و آیه بعد از آیه مورد نظر هم مثل آیه قبل ، باز شیعه ها را رسوا میکند چون در آیه بعدی آیه میگوید اگر پول ندارید یا صبر کنید بروید یا زنان کنیز را بگیرید (و شیعه میگوید اگر پول ندارید صیغه کنید) و الله تکلیف بی پولها را تعیین کرده
و حرفی از صیغه برای درمان بی پولی در میان نیست
پس از هر طرف بنگرید علمای شیعه را دروغگو خواهید یافت
و گفتم بی اطلاعی ایرانیان از قرآن، به علمای شیعه جرات داده تا اینهمه دروغ شاخ ساز!! بگویند
*****یک نکته درباره محصنین *******
اول آیه ای را ببینید که شیعه معنی آنرا دزدیده:
(وَأُحِلَّ لَكُم مَّا وَرَاء ذَلِكُمْ أَن تَبْتَغُواْ بِأَمْوَالِكُم مُّحْصِنِينَ غَيْرَ مُسَافِحِينَ فَمَا اسْتَمْتَعْتُم بِهِ مِنْهُنَّ فَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ فَرِيضَةً)
و غیر از اينها ( زنان حرام مثل مادر یا خواهر یا زن شوهر دار) غیر از اینها بقیه زنان بشما حلال است که با مال خود خواستگاری کنید و نیت شما محصن بودن باشد نه لاس زدن و زناکاری پس اگر با این شرایط از آنها کام گرفتید پس مهریه آنها را بدهید
مرد که عروسی کند محصن میشود و زن که عروسی کند محصنه در لغت محصن کسی است که قلعه بنا میکند و محصنه کسی است که در این دژ داخل میشود تا محفوظ بماند
و آیه دارد واضح شرط میگذارد که منظور شما از عروسی باید همین قلعه و دژ بنا کردن باشد
اما در ازدواج موقت این قلعه و دژ نیست دستمال کاغذی برای یکبار مصرف است!!
نه مرد در این نوع ازدواج محصن میشود نه زن محصنه ........ پس این هم دلیل دیگر بر دزد بودن علمای شیعه ( دزدند!! چون معنی قرآن را میدزدند )

و در آخر جواب شبهه ای که میگویید
آیا امیرالمومنین عمر متعه را حرام کرد؟
شیعه ها برای گمراه کردن پیروان خود ادعای عجیبی را مطرح میکنند و میگویند در کتب اهل سنت نوشته که متعه در زمان پیامبر صلی الله علیه و سلم حلال بود و عمر رضی الله عنه آن را حرام کرد آنها با برداشت دلبخواهی از کتاب ما در حقیقت فقط خود را راضی میکنند در حالیکه ما احادیث صریح و صحیحی داریم که متعه را رسول الله صلی الله علیه وسلم حرام کرده برای نمونه اينرا ببینید:
در کتاب مسلم که مهم ترین کتاب ما بعد ازبخاری است بابی وجود دارد بنام :
باب نِكَاحِ الْمُتْعَةِ وَبَيَانِ أَنَّهُ أُبِيحَ ثُمَّ نُسِخَ ثُمَّ أُبِيحَ ثُمَّ نُسِخَ وَاسْتَقَرَّ تَحْرِيمُهُ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ.
باب نکاح متعه و بیان اینکه حلال شد بعد حرام شد و باز حلال شد و بعد باز حرام شد و برقرار ماند حکم حرام بودنش تا روز قیامت
و در این باب این حدیث است
رسول الله صلي الله عليه وسلم فرمودند:
ای مردم من به شما اجازه متعه را داده بودم و بدرستیکه الله آن را حرام قطعی کرده تا روز قیامت
پس هرکس که در پیشش چیزی از از اینگونه زنان ( متعه ای ) است رهایش کند و اگر پولی یا چیزی به آنها دادید هیچ چیز را پس نگیرید

۱۳۸۹ خرداد ۱۶, یکشنبه

حکایت مناظره ای تاریخی - تحریف قرآن نزد شیعه(ترجمه:برادر امیر عبدالمالک ریگی از اعضای جنبش جندالله)


حکایت مناظره ای تاریخی - تحریف قرآن نزد شیعه(ترجمه: عبدالرئوف ریگی برادر امیر عبدالمالک ریگی از اعضای جنبش جندالله)

کتاب حکایت مناظره ای تاریخی - تحریف قرآن نزد شیعه که مناظره مولانا عبدالستار تونسوی از علمای نامدار پاک و هند را حکایت می کند با ترجمه و مقدمه مفصل عبدالرئوف ریگی از اعضای مجمع علمای جنبش مقاومت جندالله چاپ و منتشر شده است که دوستان می توانند با مراجعه بر نام کتاب آن را دانلود نمایند:

لینک دانلود

http://www.aqeedeh.com/ebook/view_book.php?rowID=1001
مقدمه مترجم

بسم الله الرحمن الرحیم


ذَلِكَ الْكِتَابُ لاَ رَيْبَ فِيهِ هُدًى لِّلْمُتَّقِينَ


قرآن کتابی است که هیچ شکی در آن وجود ندارد


هیچ شکی نیست که قرآن کتاب خداست و معجزه جاودان رسالت و نبوت پیامبر خدا حضرت محمد مصطفی صلی الله علیه و سلم می باشد و خداوند آن را برای هدایت و راهنمائی بشر نازل فرمود و قرآن برنامه بدون بديل و هدايتگر مردم به صلاح امور دين و دنياي آنهاست كه آنان را از تاريكي و ظلمات به نور و روشني تا روز قيامت رهنمون شده و آنان را به راه راست هدايت می نماید .


به اعتقاد همه مسلمانان قرآن با نقل متواتر، بطور نوشته و شفاهی نسل از نسل بدون هیچ گونه تغییر و تبدیلی به ما رسیده است و حفاظت از این کتاب عظیم را خود پروردگار جهانیان بر عهده گرفته است چنانچه می فرماید : ﴿إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَاالذِّکْرَوَإِنَّ

الَهُ لَحَافِظُونَ﴾. یعنی: «ما قرآن را نازل کردیم و همانا ما نگهدار آنیم».. ..وخداوندمیفرماید:﴿لاَ یَأْتِیهِ الْبَاطِلُ مِن بَیْنِ یَدَیْهِ وَلاَ مِنْ خَلْفِهِ﴾. یعنی: «هیچ گونه باطلی، نه از پیش رو و نه از پشت سر، به آن راه نمی‌یابد». و به اعتقاد همه علمای اسلام هر کس کوچکترین شکی در کلام الله بودن آیه های قرآنی داشته باشدو یا یک لفظ از قرآن را انکار نماید یا بگوید آیه ای به قرآن افزوده شده است و یا چیزی از آن کم شده است و یا الفاظی تغییر داده شده اند از دائره اسلام خارج شده و کافر می گردد ؛ چنانچه علامه ابن حزم در کتاب محلی می نویسند : و ان القرآن الذی فی المصاحف بایدی المسلمین شرقا و غربا فما بین ذلک من اول القرآن الی آخر المعوذتین کلام الله عزوجل و وحیه انزله علی قلب نبیه محمد صلی الله علیه و سلم من کفر بحرف منه فهو کافر ترجمه :بی شک قرآنی که در دست همه مسلمانان جهان قرار دارد از اول تا آخر معوذتین کلام خداوندی و وحی الهی است که بر قلب پیامبرش محمد صلی الله علیه و سلم نازل فرموده است و هر کس یک حرف از آن را انکار نماید کافر می شود. قاضي عياض از ابو عثمان حداد نقل مي‌کند که او گفته است: تمام کساني که پيروان توحيد هستند بر اين اتفاق دارند که انکار يک حرف از قرآن کفر مي‌باشد. ابن قدامه مي‌گويد: اگر شخصي سوره‌اي از قرآن يا آيه‌اي يا کلمه‌اي و يا حرفي از آن را انکار کند، در بين مسلمانان اختلافی وجود ندارد بر اينکه او کافر مي‌باشد. بغدادي مي‌گويد: اهل سنت تکفير نموده آن گروه از شیعه را که چنين مي‌پندارند که امروزه قرآن و سنت قابل حجيت نيست بخاطر اينکه - طبق گفتار آنها- صحابه بعضي از قرآن را تغيير داده و برخي ديگر را تحريف نموده‌اند. ابن حزم در جواب استدلال نصاري به عقیده شیعیان درباره تحريف قرآن چنين مي‌گويد: و اما گفتارشان درباره ادعاي شیعیان در مورد دگرگوني قرآن، بايد گفت :شیعیان مسلمان بشمار نمي‌آيند. این قول اجماعی همه علماء و بزرگان اسلام در مورد قرآن می باشد که هر کس یک لفظ از قرآن را انکار کند و یا اعتقاد به تحریف و تغییر در قرآن داشته باشد کافر و از دائره اسلام خارج می باشد. دشمنان اسلام و مشرکان و کفار و یهود و نصارا در زمان نزول قرآن به کتاب الله طعن کرده و این کتاب عظیم را مورد تشکیک و تردید قرار دادند اما در برابر بیان واضح و روشن قرآن کم آورده و توان رویاروئی و مقابله با کتاب الله را نداشتند به همین دلیل پس از وفات پیامبر اسلام و در عهد حضرت علی (رضی الله عنه) در لباس نفاق و با ظاهری اسلامی و باطنی مملو از کفر فرقه ای بنام شیعه ساخته و افکار الحادی و کفریه خود را در قالب این فرقه ارائه دادند و در راس این یهودیان اسلام ستیز عبدالله بن سبای یهودی بود که شیعیان در کتابهایشان از وی به عنوان بانی و موسس فرقه شیعه نام برده اند و حضرت علی رضی الله عنه در زمان خلافتش به خاطر عقائد باطل و کفریه اش دستور قتل وی را صادر نمود. فرقه شیعه که به ظاهر خود را مسلمان می نامد به دلائل مختلفی از جمله عقیده کافرانه امامت و تکفیر و اهانت اصحاب و ازواج پیامبر و عقیده باطل تحریف قرآن فرقه ای کافر و خارج از دائره اسلام است و علمای اسلام در طول تاریخ این فرقه را کافر قلمداد کرده اند مگر آن دسته از علمای اسلام که از حقیقت این فرقه کافر بی خبر بوده اند و یا به کتب این فرقه کافر دسترسی نداشته اند و یا تحت تاثیر تقیه بازی این فرقه کافر و دروغگو و منافق قرار گرفته اند. یکی از بزرگترین دلائلی که این فرقه را از دائره اسلام خارج می کند و این فرقه را جزو کفار قرار می دهد عقیده باطل این فرقه نسبت به کتاب عظیم الشان قرآن است ، شیعیان طبق اظهارات کتابهای معتبر و اقوال آخوندهای بزرگ این فرقه اعتقاد دارند قرآن عظیم مورد تحریف قرار گرفته است ، یعنی آیه هائی از قرآن حذف شده است و آیه هائی به قرآن افزوده شده است و علمای شیعه تحریف قرآن را نه به عنوان روایت بلکه به عنوان یک عقیده مسلم و قطعی در کتابهایشان بیان کرده اند. اما همه می گویند شیعیان همین قرآن را می خوانند و همین قرآن را قبول دارند و حتی مسابقات قرآنی برگزار می کنند و غیره ؟ در پاسخ آنها می گویم برای شناخت هر فرقه باید به کتب آن فرقه مراجعه نمود و دین و مذهب یک گروه و فرقه از مردم شناخته نمی شود بلکه باید به کتابهای آن مذهب مراجعه نمود ، مثلا اگر کسی بخواهد در مورد مسیحیت و یا یهودیت قضاوت کند باید به کتب مسیحیان و یهودیان مراجعه نماید و نمی توان برای قضاوت در مورد یک دین و مذهب و یا حتی یک گروه با توجه به نظر و افکار افراد گروه و یا مذهب قضاوت نمود و الان ما هم اگر می خواهیم فرقه شیعه و عقائدش را بدانیم باید به کتابهای شیعه مراجعه کنیم زیرا آخوندهای شیعه مانند یهودیان بسیاری از حقائق مذهب خود را از عوام مخفی و پنهان نموده و طبق عقیده ای دیگر بنام تقیه تا ظهور مهدی به این نفاق ادامه خواهند داد، الان ما نگاهی به کتابهای شیعه می اندازیم تا ببینیم کتابهای شیعه در مورد تحریف قرآن چه می گویند. گزارش تحریف شدن قرآن در احادیث شیعه آنقدر زیاد و چشمگیر است که علمای شیعه معتقدند از ارکان تشیع باور به تحریف قرآن است و این سخن مخالفان شیعه نیست بلکه چنانچه خواهد آمد بزرگترین علمای تاریخ تشیع چنین اظهار نظر کرده اند. چنانچه ابو الحسن عاملي مي‌گويد: نزد من «تحريف قرآن و تغييرش» از ضروريات مذهب شيعه می باشد علمای بزرگ شیعه در کتابهایشان از عقیده شیعه و امامان معصوم به تحریف قرآن گفته اند و با صراحت بیان کرده اند که همه امامان معصوم و بزرگان شیعه معتقد به تحریف قرآن بوده اند چنانچه فیض کاشانی صاحب تفسیر صافی در مقدمه تفسیرش بعد از ذکر روایاتی که برای تحریف قرآن از آنان استدلال کرده است نتیجه گیری کرده است: آنچه که از این روایت و دیگر روایات از طریق اهل بیت (علیهم السلام) برداشت می‌شود این است که همانا قرآنی که اکنون نزد ماست، تمام آن نیست، چنانکه بر حضرت محمد (صلى الله علیه وسلم) نازل شد بلکه چیزهایی از آن مخالف است با آنچه خداوند نازل کرده است..و برخی از آن تغییر و تحریف شده است و همانا چیزهای بسیاری از آن حذف گردیده است ، از جمله نام علی (علیه السلام) در جاهای بسیار، و همچنین لفظ «آل محمد» (صلى الله علیه وسلم) بیش از یکبار، و نام منافقین از جاهایش، و چیزهای دیگر از آن، و همچنین این قرآن بر ترتیبی که مورد پسند خدا و رسول الله (صلی الله علیه وآله وسلم) باشد نیست. نعمت الله الجزائری یکی از محدثین و علمای بزرگ شیعه در کتاب نورالبرهان بعد از ذکر روایاتی مبنی بر تحریف شدن قرآن می گوید : می گویم : اصحاب و علمای ما در کتاب های اصول حدیث و غیره روایات بسیار زیادی در حد تواتر نقل کرده اند که دلالت بر تحریف قرآن می کند و بسیار در آن نقص و زیادتی وجود دارد. علمای بزرگ شیعه گفته اند روایات تحریف قرآن متواتر است و اگر قرار باشد روایات تحریف قرآن را انکار کنند باید به طور کلی مذهب شیعه را انکار نمایند و امامت را انکار نمایند زیرا روایات تحریف قرآن از روایات امامت هم بیشتر است و اگر شیعه ای عقیده تحریف قرآن را انکار نماید باید مذهب شیعه را منکر شود چنانچه عالم شیعه ملا باقر مجلسی در کتابش: «مرآة العقول من شرح أخبار آل الرسول» در شرح حديث هشام بن سالم از أبي عبدالله (عليه السلام) روایتی نقل کرده که جعفر صادق فرمود: «همانا قرآني که جبرئيل (عليه السلام) براي حضرت محمد (صلى الله عليه وسلم) آورد هفده هزار آيه بود ملا باقر مجلسی در شرح این حدیث مي‌گويد: مخفي نيست اين روايت و روايات صحيح ديگر، صريح و واضح است در مورد، کم شدن قرآن، و تغيير آن و نزد من روايات در اين زمينه از لحاظ معنا متواتر مي‌باشند، و کنار گذاشتن همه اين روايات موجب سلب اعتماد از تمام روايات مي‌گردد بلکه در گمان من روايات در اين زمينه کمتر از روايات درباره امامت نيست، پس چگونه (امامت) را با روايت ثابت مي‌کنند؟» يعني چگونه با خبر و روايت امامت را ثابت مي‌کنند در حالیکه روایات تحریف قرآن از روایات امامت کمتر نیست پس اگر روایات تحریف قرآن را انکار کنند نمی توانند امامت را ثابت کنند. و عالم شیعه یوسف بحرانی در کتابش دررالنجفیة می گوید : اگر راه طعنه زدن به روایات تحریف قرآن باز شود با وجود کثرت و تواتر و مشهور بودن روایات، هرآینه طعنه‌زدن به تمام روایات شریعت(مذهب شیعه) ممکن خواهد بود. توضیح : عالم بزرگ شیعه می گوید نمی توان در روایاتی که در کتب شیعه درباره اثبات تحریف قرآن آمده طعنه‌ای وارد ساخت زیرا طعنه زدن به آنها طعنه زدن به شریعت شیعه می‌باشد. نعمت الله جزائری یکی از علمای شیعه می گويد: اخبار دال بر تحریف قرآن بيشتر از دو هزار روايت است و گروهی مانند مفيد و محقق داماد و علامه مجلسی ادعای وجود اجماع اماميه درباره آن را کردند. یعنی تشیع بر تحریف قرآن اجماع دارند.العیاذ بالله شيخ مفيد می گويد: اخبار از ائمه هدای آل محمد به طور مستفيض وارد شده که در قرآن اختلاف است و ظالمان آیه هائی از آن را حذف و آن را ناقص کرده اند هاشم بحرانی (يکی از مفسران بزرگ شیعه) می گويد: بدان حقيقتی که در آن هيچ شکی نيست، اين است که بر اساس اخبار متواتر آتی و غيره قرآنی که در ميان ماست بعد از رسول خدا (صلي الله عليه و سلم ) در آن تغييراتی رخ داده و آنهايي که آن را جمع کرده اند کلمات و آيات زيادی را در آن تغيير داده اند و فراتر از همه این اقوال ، شیعه در تاریخ ننگین خود کتابی با همین عنوان و در اثبات تحریف قرآن دارد که پرده از چهره کریه این مذهب خبیث برداشته است زیرا این کتاب با نام فصل الخطاب فی اثبات تحريف کتاب رب الارباب توسط یکی از بزرگترین علمای شیعه با نام نوری طبرسی نوشته شده است که پس از مرگش به خاطر عظمت و مقام بلندش بین تشیع در بقعه مبارکه نجف اشرف (نزد شیعه اشرف البقاع است )دفن شده و خمینی در کتابهایش از وی به عنوان محدث و عالم بزرگ شیعه نام برده است . کتاب فصل الخطاب نوری طبرسی حقیقت کریه و باطل و کافر مذهب شیعه را به نمایش می گذارد و منافقان دین فروش را رسوا می کند و ادعای دروغین شیعیان که می گویند تحریف قرآن را قبول ندارند را باطل می کند. نوری طبرسی از علمای بزرگ متاخر شیعه است که در سال 1320 هـ ق از دنيا رفته است نوری طبرسی ملعون در کتابش که آن را (فصل الخطاب فی اثبات تحريف کتاب رب الارباب) ناميده است با ارائه دلائل زیاد ثابت می کند اهل تشیع بر تحریف قرآن اجماع دارند کتاب فصل الخطاب دارای دو باب است:...................... .......... اول: ادله تحريف قرآن (طبق مذهب کافر شیعه ) دوم : رد کسانی که تحریف قرآن را قبول ندارند طبرسی در اين کتاب هزاران روايت آورده است تا ثابت کند قرآن اصلی قرآنی نیست که در دست مسلمانان است بلکه این قرآن مورد تحریف قرار گرفته و قرآن اصلی را مهدی با خود می آورد ، وی با تاييد و توثيق روایات تحریف قرآن می گويد: بدان اين روایات از کتب معتبری نقل شده است که در اثبات احکام شرعی و آثار نبوی مورد اعتماد اصحاب ما است نوری طبرسی در خلال بحثی طولانی و بررسی دقيق اقوال علمای خود با نقل های موثق می نويسد قول به تحريف و تغيير قرآن و اعتقاد به ناقص بودن ، عقيده علمای بزرگ و محققان شیعه است که مورد اعتماد و الگوی آنها در دين هستند او پس از نامبردن بسياری از علمای شیعه که قائل به تحريف بودند، پنج صفحه از کتاب را با اسامی آن علمای کافر پر کرده است آخوندهای دروغگوی شیعه در برابر این روایات و اقوال علمای خود چه پاسخی دارند جز اینکه باز به نفاق خود ادامه دهند و دروغهای دیگری ساخته تا مردم را بفریبند. در کنار این اقوال و روایات باید بگویم شیعه به هیچ صورت نمی تواند به این قرآن اعتقاد داشته باشد و این چندین دلیل دارد و عمده ترین آن دلائل به شرح ذیل می باشند : اولا :قرآن کریم توسط اصحاب پیامبر جمع آوری شد و خلفای ثلاثه ابوبکر صدیق رضی الله عنه و عمر فاروق رضی الله عنه و عثمان رضی الله عنه سهم بزرگی در جمع آوری قرآن داشتند و طبق اعتقاد شیعه اصحاب پیامبر و بویژه سه خلیفه پیامبر کافر و مرتد و منافق و غاصب و ظالم بودند پس چگونه شیعه می تواند به قرآنی اعتقاد داشته باشد که توسط چنین افرادی جمع آوری شده است. و برای شیعیان دو راه وجود دارد یا اینکه از اعتقادات خود توبه کنند و به اصحاب پیامبر احترام بگذارند و آنان را مومن و مخلص بدانند و قرآن جمع آوری شده توسط آنان را بپذیرند یا به همان راه باطل و کفر و بغض اصحاب و انکار قرآن ادامه دهند و شیعه طبق تمام اصول و کتبش لعن بر اصحاب پیامبر را ثواب می داند پس هرگز نمی تواند به قرآنی که توسط اصحاب پیامبر جمع آوری شده است ایمان بیاورد. دوما:بزرگترین اعتقاد شیعه و یکی از اصول دین شیعه امامت است اما در قرآن هیچ ذکری از این اصل شیعی نیست به همین خاطر علمای شیعه گفته اند قرآن تحریف شده است و در قرآن اصلی نام امامان بوده است پس الان یا شیعه عقیده امامت را بپذیرند که اصل دین شیعی است و قرآن را انکار کنند و یا به قرآن ایمان بیاورند و عقیده باطل و کافرانه امامت را انکار کنند اما شیعه همچنان به اصل امامت اعتقاد دارند و نمی توانند به قرآنی که هیچ یادی از امامت نکرده است ایمان داشته باشند. سوما :شیعه اعتقاد دارد که اصحاب پیامبر منافق و زندیق و کافر بودند اما قرآن اصحاب پیامبر را می ستاید و خوشنودی الله تعالی را از آنان اعلام می دارد الان شیعیان یا باید به قرآن ایمان بیاورند و اصحاب پیامبر را عادل بدانند و یا همچنان بر خلاف نصوص قرآنی اصحاب پیامبر را مورد لعن و طعن قرار دهند و شیعه راه دوم را انتخاب کرده است بنابر این شیعه نمی تواند به قرآنی اعتقاد داشته باشد که اصحاب پیامبر را بر خلاف عقیده شیعیان توصیف می کند. چهارما : شریعت و دین شیعی در اصول و فروع با نصوص قرآنی در تضاد است و اصول شیعی مانند امامت ، عصمت ، رجعت ، بدا و ... و فروع شیعی مانند احکام نماز و روزه و زکات و حج و نکاح و میراث مخالف با قرآن هستند و با یک نگاه به دین شیعی می توان تشخیص داد که این دین هیچ تناسبی با قرآن عظیم الشان ندارد لذا شیعیان یا باید از دین و مذهب باطل و کافر خود دست بردارند و به قرآن ایمان آورده مسلمان شوند و یا همچنان بر کفر خود و مخالفت بر قرآن برقرار مانند و قرآن را انکار کنند و جمع بین دین شیعی و قرآن عظیم ممکن نیست و دلائل دیگری هم وجود دارد که ثابت می کند فرقه شیعه به هیچ صورت نمی تواند به قرآن کریم ایمان داشته باشد و این بحث نیاز به تفصیل دارد. اما علمای شیعه همیشه سعی کرده اند این عقیده باطل خود را مخفی نگه دارند و بر تقیه عمل کنند تا نزد خلائق رسوا نشوند و خصوصا در عصر حاضر که جهان به هم نزدیک شده است و علمای شیعه مشغول تبلیغ دین شیعی در جهان اسلام هستند با شدت عقیده تحریف قرآن را رد کرده اند واین فقط یک تقیه است زیرا اگر واقعا اعتقاد به تحریف قرآن ندارند در رسانه های خود تمامی علمای گذشته خود که قائل به تحریف قرآن بوده اند را تکفیر کنند و اعلام کنند : یعقوب کلینی و مجلسی و ...... به خاطر اعتقادشان به تحریف قرآن کافر هستند و به این غائله پایان دهند اما این کار را نمی کنند و هرگز نمی توانند بکنند چرا که بنیانگذار این مذهب باطل همین آخوندهای کافر بوده اند و اگر آنان را کافر بگویند دیگر مذهبی بنام شیعه باقی نخواهد ماند و این ثابت می کند علمای شیعه همچنان معتقد به تحریف قرآن هستند و به خاطر نشر دعوت شیعی و از ترس اینکه رسوا شوند متوسل به تقیه می شوند و حقیقت را مخفی می کنند. آنها می دانند اگر الان بگویند قرآن اصلی این نیست همه مسلمانان جهان آنان را کافر خواهند گفت و گول تبلیغات مبلغان شیعه را نمی خورند و تبلیغ و تبشیر شیعی در جهان اسلام با مشکل مواجه خواهد شد. وبرگزاری مراسم قرآنی و مسابقات قرآنی در راستای همان تبلیغ و تبشیر شیعی انجام می گیرد تا مسلمانان ساده لوح را فریب داده و خود را مدافع اسلام و مسلمانان معرفی نمایند با اینکه روایاتی از امامان معصوم نقل می کنند که آنان از شیعیان خواسته اند تا ظهور مهدی همین قرآن را بخوانند و الان این قرآن را می خوانند نه به خاطر اینکه کلام الله است بلکه به این جهت که امام معصوم دستور داده است تا ظهور مهدی همین قرآن را بخوانند و تدریس کنند. کتابچه پیش رویتان مناظره جالبی در همین موضوع بین یکی از علمای بزرگ اهلسنت و یکی از آخوندهای بزرگ شیعه می باشد که حاوی مباحثی جالب در مورد اعتقاد شیعیان به تحریف قرآن می باشد و بنده آن را از زبان اردو به زبان فارسی برگردانده ام تا مورد استفاده فارسی زبانان قرار گیرد. این کتابچه در اصل بخشی از مناظره سه روزه بین عالم سنی و آخوند شیعه می باشد که با طرح موضوع های مختلفی به مدت سه روز ادامه داشت و نتیجتا حق روشن شد و باطل شکست خورد و مردم دانستند علمای شیعه جز دروغ و مکر و فریب چیزی دیگر در چنته ندارند. مناظر مسلمانان مولانا محمد عبدالستار تونسوي از فارغ‌التحصيلان دانشگاه ديوبند اسلامي در سال 1946 ميلادي است که بنابر توصیه استاد بزگوارش شیخ العرب و العجم مولانا حسین احمد مدنی بعد از فراغت از تحصیل در دارالعلوم دیوبند ، به شهر لکهنو رفت و از محضر امام اهلسنت و الجماعت مولانا عبدالشکور فاروقی لکهنوی کسب فیض نمود و در خدمت امام اهلسنت هند به تحقیق و مطالعه در مورد فرقه باطل شیعه پرداخت و در این موضوع به تخصص دست یافت. اما باز هم عطش علمی اش سیراب نشد و برای تحقیق بیشتر راهی نجف و كربلا و تهران شد و به تحقیق و مطالعه فرقه باطل شیعه ادامه داد و در دروس علمای بزرگ شیعه شرکت کرد و به كتاب‌هایی كه در لکهنو دسترسي نداشت، دسترسي حاصل كرد و پس از سالها تحقیق و جستجو و مطالعه به كشورش پاكستان بازگشت و برای اگاه کردن مسلمانان از خطر تشیع سازمان اهلسنت پاکستان را تشکیل داد و به جهاد علیه شیعه و اعتقادات پوچ و باطل و کافرانه شیعه پرداخت وبا تلاشهایش هزاران شیعه به اسلام بازگشته اند و مسلمانان از اعتقادات کافرانه تشیع آگاه شدند. مولانا عبدالستار با صدها عالم بزرگ فرقه شیعه مناظره كرده است و به لطف الهي آنها را شكست داده است تا جايي كه علمای شیعه جرات مناظره با او را ندارند و از رویاروئی با او می ترسند. نکته ای را در آخر یادآوری می کنم و آن اینکه تمامی روایاتی که در کتب شیعه مبنی بر تحریف قرآن بیان شده است ساخته و پرداخته دشمنان اسلام و دکانداران مذهبی شیعه می باشند و روح بزرگان اهلبیت از این روایات بی خبر است و این روایات را ابلیس هائی همچون قمی و کلینی و مجلسی ساخته و به بزرگان و امامان اهلبیت نسبت داده اند تا افکار کافرانه و ملحدانه خود را ترویج دهند و در مناظره این روایات فقط به خاطر این بیان می گردد تا مردم بدانند شیعه در مورد قرآن چه عقیده ای دارند نه برای اینکه روایات تحریف قران حقیقتا از امامان اهلبیت نقل شده اند ودر حقیقت امامان اهلبیت از شیعه و خرافاتش و عقائد کافرانه این مذهب هزاران کیلومتر دورند و از چنین تهمتهای ناروا و نازیبائی که به کتاب خدا و خود امامان زده می شود بیزارند . از الله تعالی می خواهم این کوشش ناچیز بنده را به درگاهش بپذیرد و امت اسلامی را از شر شیعیان محفوظ نگه دارد. عبدالرئوف ریگی دیار هجرت خوانندگان گرامی می توانند انتقادات ،اشکالات و پیشنهادات خود را از طریق ایمیل زیر با مترجم در میان بگذارند. جهت دریافت متن کتاب بر روی نام کتاب کلیک نمائید: http://www.aqeedeh.com/ebook/view_book.php?rowID=1001 19
رمضان 1430
Abdulrauf.rigi@gmail.com




۱۳۸۹ خرداد ۱۴, جمعه

بیاناتی از شهید مولوی ابراهیم دامنی (رح)


بیاناتی از شهید مولوی ابراهیم دامنی (رح)