۱۳۸۸ مرداد ۸, پنجشنبه

خطبه ای زیبا از حضرت علی در باره هم دامادش حضرت عثمان ذی النورین

خطبه ای زیبا از حضرت علی در باره هم دامادش حضرت عثمان ذی النورین
خطبة:/ 163- ومن كلام له u لما اجتمع الناس شكوا ما نقموه على عثمان وسألوه مخاطبته لهم واستعتابه لهم فدخل عليه فقال: إِنَّ النَّاسَ وَرَائي، وَقَدِ اسْتَسْفَرُوني بَيْنَکَ وَبَيْنَهُمْ، وَوَاللهِ مَا أَدْرِي مَا أَقُولُ لَکَ! مَا أَعْرِفُ شَيْئاً تَجْهَلُهُ، وَلاَ أَدُلُّکَ عَلَي أَمْر لاَ تَعْرِفُهُ، إِنَّکَ لَتَعْلَمُ مَا نَعْلَمُ، مَا سَبَقْنَاکَ إِلَي شَيْءٍ فَنُخْبِرَکَ عَنْهُ، وَلاَ خَلَوْنَا بِشَيْءٍ فَنُبَلِّغَکَهُ، وَقَدْ رَأَيْتَ کَمَا رَأَيْنَا، وَسَمِعْتَ کَمَا سَمِعْنَا، وَصَحِبْتَ رَسُولَ الله ص کَمَا صَحِبْنَا. وَمَا ابْنُ أَبِي قُحَافَةَ وَلاَ ابْنُ الْخَطَّابِ بِأَوْلَي بِعَمَلِ الْحَقِّ مِنْکَ، وَأَنْتَ أَقْرَبُ إِلَي رَسُولِ اللهِ ص وَشِيجَةَ رَحِمٍ مِنْهُمَا، وَقَدْ نِلْتَ مَنْ صَهْرِهِ مَا لَمْ يَنَالاَ. فَاللهَ اللهَ فِي نَفْسِکَ! فَإِنَّکَ ـ وَاللهِ ـ مَا تُبَصَّرُ مِنْ عَميً، وَلاَ تُعَلّمُ مِنْ جَهْلٍ، وَإِنَّ الْطُّرُقَ لَوَاضِحَةٌ، وَإِنَّ أَعْلاَمَ الدِّينِ لَقَائِمَةٌ. فَاعْلَمْ أَنَّ أَفْضَلَ عِبَادِاللهِ عِنْدَ اللهِ إِمَامٌ عَادِلٌ، هُدِيَ وَهَدَي، فَأَقَامَ سُنَّةً مَعْلُومَةً، وَأَمَاتَ بِدْعَةً مَجْهُولَةً، وَإِنَّ السُّنَنَ لَنَيِّرَةٌ، لَهَا أَعْلاَمٌ، وَإِنَّ الْبِدَعَ لَظَاهِرَةٌ، لَهَا أَعْلاَمٌ، وَإِنَّ شَرَّ النَّاسِ عِنْدَاللهِ إِمَامٌ جَائِرٌ ضَلَّ وَضُلَّ بِهِ، فَأَمَاتَ سُنَّةً مَأْخُوذَةً، وَأَحْيَا بِدْعَةً مَتْرُوکَةً. وَإِني سَمِعْتُ رَسُولَ اللهِ ص يَقُولُ: «يُؤْتَي يَوْمَ الْقِيَامَةِ بِالْإِمَامِ الْجَائِرِ وَلَيْسَ مَعَهُ نَصِيرٌ وَلاَ عَاذِرٌ، فَيُلْقَي فِي نَارِ جَهَنَّمَ، فَيَدُورُ فِيهَا کَمَا تَدُورُ الرَّحَي، ثُمَّ يَرْتَبِطُ فِي قَعْرِهَا». وَإِني أَنْشُدُکَ اللهَ ألَّا تَکُونَ إِمَامَ هذِهِ الْأُمَّةِ الْمَقْتُولَ، فَإِنَّهُ کَانَ يُقَالُ: يُقْتَلُ فِي هذِهِ الْأُمَّةِ إِمَامٌ يَفْتَحُ عَلَيْهَا الْقَتْلَ وَالْقِتَالَ إِلي يَوْمِ الْقُيَامَةِ، وَيَلْبِسُ أُمُورَهَا عَلَيْهَا، وَيَبُثُّ الْفِتَنَ فِيهَا، فَلاَ يُبْصِرُونَ الْحَقَّ مِنَ الْبَاطِلِ، يَمُوجُونَ فِيهَا مَوْجاً، وَيَمْرُجُونَ فِيهَا مَرْجاً.
«همانا مردم پشت سر من هستند، مرا ميان تو و خودشان ميانجي قرار داده‏اند، به خدا نمي‏دانم با تو چه بگويم؟ چيزي را نمي‏دانم که تو نداني، تو را به چيزي راهنمايي نمي‏کنم که نشناسي، تو مي‏داني آنچه ما مي‏دانيم، ما به چيزي پيشي نگرفته‏ايم که تو را آگاه سازيم، و چيزي را در پنهاني نيافته‏ايم که آن را به تو ابلاغ کنيم. ديدي چنانکه ما ديديم، شنيدي چنانکه ما شنيديم، با رسول خدا ص بودي چنانکه ما بوديم، پس ابوقحافه (ابابکر) و پسر خطاب، در عمل به حق، از تو بهتر نبودند، تو به رسول خدا ص در خويشاوندي از آن دو نزديکتري، و داماد او شدي که آنان نشدند. پس خدا را خدا را پروا کن، سوگند به خدا! تو کور نيستي تا بينايت کنند، نادان نيستي تا تو را تعليم دهند، راهها روشن است، و نشانه‏هاي دين برپاست، پس بدان که برترين بندگان خدا در پيشگاه او رهبر عادل است که خود هدايت شده و ديگران را هدايت مي‏کند، سنت شناخته‏شده را برپا دارد، و بدعت ناشناخته را بميراند، سنتها روشن و نشانه‏هايش آشکار است، بدعتها آشکار و نشانه‏هاي دين برپاست، پس بدان که برترين بندگان خدا در پيشگاه او رهبر عادل است که خود هدايت‏شده و ديگران را هدايت مي‏کند، سنت شناخته شده را برپا دارد، و بدعتها آشکار و نشانه‏هاي آن برپاست. و بدترين مردم نزد خدا رهبر ستمگري که خود گمراه و مايه گمراهي ديگران است، که سنت پذيرفته را بميراند، و بدعت ترک شده را زنده گرداند. من از پيامبر خدا ص شنيدم که گفت: (قيامت رهبر ستمگر را بياورند که نه ياوري دارد و نه کسي از او پوزش خواهي مي‏کند، پس او را در آتش جهنم افگنند، و در آن چنان مي‏چرخد که سنگ آسياب، تا به قعر دوزخ رسيده به زنجير کشيده شود) من تو را به خدا سوگند مي‏دهم که امام کشته‏شده اين امت مباشي، چرا که پيش از اين گفته مي‏شد. در ميان اين امت، امامي به قتل خواهد رسيد که در کشتار تا روز قيامت گشوده خواهد شد و کارهاي امت اسلامي با آن مشتبه شود، و فتنه و فساد در ميانشان گسترش يابد، تا آنجا که حق را از باطل نمي‏شناسند، و به سختي در آن فتنه‏ها غوطه‏ور مي‏گردند».

مجموعه‌ای از سخنان راجع به نقل اجماع امت اسلامی بر تکفیر رافضی‌ها

مجموعه‌ای از سخنان راجع به نقل اجماع امت اسلامی بر تکفیر رافضی‌ها
**************************
1- ابو زرعه[1] و ابو حاتم رازیان[2] می‌گویند : «دانشمندان همه مناطق، از حجاز و عراق و شام و یمن را دیده‌ایم که باورشان بر این بوده که رافضی‌ها، از اسلام به دورند».[3]
----------------------------------------------------------------
[1]- ذهبی راجع به وی می‌گوید : «او امام، سرور حافظان، عبیدالله بن عبدالکریم بن یزید بن فروخ، محدث ری است». در سال 200 هجری به دنیا آمده است. امام احمد درباره‌اش می‌گوید : «این جوان ششصد هزار حدیث را حفظ کرده است» وی در سال 264 هجری وفات یافت.
[2]- ذهبی راجع به وی می‌گوید : «او محمد بن ادریس بن منذر، امام، حافظ، ناقد، شیخ محدثان، حنظلی، غطفانی است .... او از جمله علمای متبحر بود؛ به سرزمین‌ها و شهرهای مختلف مسافرت نمود؛ کتاب‌های مختلفی را گردآوری و تصنیف نمود؛ راویان را جرح و تعدیل نمود و روایات را صحیح و معلول دانست». در سال 195 هجری به دنیا آمد. خطیب می‌گوید : «ابو حاتم، یکی از امامان حافظ بود». وی در سال 277 هجری وفات یافت.
[3]- لالکائی آن را در کتاب «شرح اصول اعتقاد اهل السنة و الجماعة» هنگام ذکر عقیده امام ابوحاتم و امام ابوزرعه نقل کرده است.
***********************************
2- ابن حزم ظاهری[1] می‌گوید : «در بین هیچ یک از فِرَق منتسب به اسلام اختلافی نیست که عمل به آنچه در قرآن آمده واجب است ... و تنها عده‌ای از غلات رافضی در این زمینه مخالفت نموده‌اند. آنان کافر به آن هستند و در نزد همه مسلمانان مشرک‌اند[2].
--------------------------------------------------
[1]- ذهبی می‌گوید : «او امامی بی‌نظیر، متبحر، آگاه به فنون و معارف اسلامی، ابو محمد، علی ابن احمد بن سعید بن حزم، فارسی الاصل، سپس اندلسی، قرطبی، فقیه، حافظ، متکلم، ادیب، وزیر، ظاهری و صاحب تصانیف متعددی است... او دارای ذکاوت و هوشی سرشار، ذهنی تیز، و کتاب‌های باارزش زیادی است». در سال 384 پا به عرصه وجود گذاشت. عز بن عبدالسلام درباره‌اش می‌گوید : «در میان کتاب‌های اسلامی هیچ کتابی را به مانند «المحلی» ابن حزم در علم ندیده‌ام». وی در سال 456 هجری از دنیا رفت.
[2]- الإحکام فی اصول الأحکام، باب دهم، در خصوص عمل به آنچه در قرآن آمده است.
*************************************
3- ابو سعد سمعانی[1] می‌گوید : «امت اسلامی بر تکفیر امامیه اتفاق نظر دارند؛ زیرا آنان معتقد به گمراهی صحابه‌اند و اجماع آنان را انکار می‌نمایند و صحابه را به چیزهایی منسوب می‌کنند که در شأن ایشان نیست».[2]
-----------------------------------------------------------
[1]- ذهبی می‌گوید : «او امام و حافظ و بزرگ، بی‌نظیر، ثقه و مورد اطمینان، محدث خراسان، ابو سعد عبدالکریم ... تمیمی، سمعانی، خراسانی، مروزی، و صاحب تصنیفات زیادی است». در سال 506 هجری به دنیا آمد. ابن نجار درباره‌اش می‌گوید : «از افراد معتمد شنیده‌ام که تعداد استادان ابو سعد، هفت هزار نفر بود». وی به سال 562 هجری وفات یافت.
[2]- الانساب، باب زای و یاء، زیدی.
***************************************
5- ملاعلی قاری[1] می‌گوید : «... رافضه، خوارج زمان ما هستند، چون آنان معتقد به کفر اکثر صحابه صرف نظر از سایر اهل سنت و جماعت‌اند. آنان بنا به اجماع علما کافرند».[2]
-------------------------------------------------------
[1]- شوکانی می‌گوید : «او شیخ ملاعلی قاری بن سلطان بن محمد هروی، حنفی است. در شهر هرات به دنیا آمد و سپس به مکه هجرت نمود و در آنجا سکنی گزید. و از جماعتی از محققان مانند ابن حجر هیتمی کسب علم نمود». عصامی راجع به او می‌گوید : «وی جامع علوم نقلی و عقلی است. متبحر و آگاه در سنت نبوی است. یکی از علمای برجسته و مشهور می‌باشد». وی به سال 1014 هجری وفات یافت.
[2]- مرقاة المفاتیح، حدیث «ایما رجل قال لأخیه : کافر، فقد باء بها أحدهما».
***********************************
6- ابو سعود عمادی[1] می‌گوید : «دانشمندان مناطق مختلف بر مباح بودن قتلشان(یعنی قتل روافض) اتفاق نظر دارند، و هر کس در کفرشان شک نماید، کافر است. از نظر امام اعظم (ابوحنیفه) و سفیان ثوری و اوزاعی آنان هر گاه توبه کنند و از کفر به سوی اسلام باز گردند، از قتل نجات می‌یابند. و امید است که مورد عفو و بخشش قرار گیرند همانند دیگر کفار که وقتی توبه می‌کنند؛ اما از نظر امام مالک و شافعی و احمد بن حنبل و لیث بن سعد و سایر علمای بزرگ، توبه‌شان پذیرفته نمی‌شود و اسلام آوردنشان هیچ اعتباری ندارد و به عنوان حد کشته می‌شوند».[2]
------------------------------------------------
[1]- ابوسعود، محمد بن محمد بن مصطفی عمادی، از دانشمندان ترک است که بعداً عرب شده است. در نزدیکی قسطنطنیه به سال 898 هجری به دنیا آمد. و در شهرهای متعددی درس خوانده و تدریس نموده است. در شهر «بروسه» و سپس در قسطنطنیه مسئولیت قضاوت را به عهده گرفت و همچنین فتوا می‌داد. وی در نزد سلاطین عثمانی ابهت و منزلت خاصی داشت. ابو سعود عمادی به سال 982 درگذشت.
[2]- العقود الدریه فی الفتاوی الحمدانیة، اثر ابن عابدین، باب «الردة و التعزیر».
***********************************
7- ابوثناء آلوسی[1] می‌گوید : «آنچه که امروزه از شیعه می‌دانیم این است که آنان به کفر صحابه تصریح می‌کنند، چون به گمان آنان صحابه نص پیامبر(ص) را کتمان نموده و پس از وفات پیامبر(ص) با حضرت علی(رض) بیعت نکردند آن گونه که با ابوبکر(رض) بیعت کردند. همچنین آنان به بغض و دشمنی با صحابه و جایز دانستن اذیت و آزار و ناسزاگویی به آنان، و انکار خلافت خلفای راشدین و سب و لعن آنان تصریح می‌کنند. و همه مذاهب چهارگانه یعنی احناف و مالکی‌ها و شافعی‌ها و حنبلی‌ها متفق‌اند که هر کس چنین اوصافی داشته باشد، کافر است».[2]
--------------------------------------------
[1]- ابوثناء، شهاب الدین محمود آلوسی (آلوسی منسوب به یکی از روستاهای انبار است) بغدادی، حسنی، صاحب تفسیر «روح المعانی» است. او شافعی مذهب بود اما در مسائل زیادی از ابوحنیفه تقلید می‌کرد. از طرف دولت عثمانی به عنوان مفتی احناف تعیین شد. سال 1217 هجری به دنیا آمد و به سال 1270 هجری وفات یافت.
[2]- الاجوبة العراقیة علی الاسئلة اللاهوریة، فصل سوم.
*************************