۱۳۹۳ دی ۲۹, دوشنبه
۱۳۹۰ آبان ۱۷, سهشنبه
فتوای علماء اهل سنت در اقران مختلف در مورد کفر شیعه
نمی دانم این جمهور که شما از آن نام می برید کدام جمهو است ولی تا جایی که من خبر دارم از صدر اسلام تا بحال تمام علماء اهل سنت والجماعت بر کفر شیعه متفق بودند وکسی نه ایمان عوام ونه خواصشان را تایید نکرده است دلیل من فتوا هایی هستند که در کتب مشهور از علماء مشهود در تمام ادوار موجود هستند از قبیل :
--------------------------------------------
1 - فتوای امام مالک :
حضرت امام مالک آیه رکوع آخر سوره فتح ( لِیَغِیظَ بِهِمُ الکُفّار) را دلیل کفر شیعه بیان می کنند واین قانون کلی را به اثبات می رسانند که : هر کس با صحابه بغض داشته باشد کافر است . و تعداد کثیری از علماء قول حضرت را تایید نموده اند . ( اعتصام جلد 2 ص 126 - بینات صفحه 125 - ودر شرح آیه فوق در تفاسیر روح المعانی وتفسیر بن کثیر )
---------------------------
2 - فتوای محدث ابو ذرعه رازی :
هر وقت شما کسی را دیدید که اصحاب پیامبر را تنقیص می کند بدانید که یقینا او زندیق است .
( الاصابه فی تمیز الصحابه ص 10 )
---------------------------------------------
3 - فتوای بن حزم اندلسی رحمه الله :
تمام فرقه شیعه امامیه از متقدمین ومتاخرین این عقیده را دارند که قرآن تحریف شده است وآیاتی اضافه شده که در آن نبودند وچیزهایی از آن کم شده لذا روافض مسلمان نیستند .
( النحل فی الملل جلد 2 ص181 و ص 78
--------------------------------------
هر کس چیزی بگوید که امت را گمراه کند وصحابه را تکفیر کند با قاطعیت او را کافر قرار می دهیم .
آداب الشفا جلد 2 ص 281 -286 - 290 )
-----------------------------------------
5 - فتوای شیخ عبدالقادر جیلانی رحمه الله :
تمام فرق شیعه بر این اتفاق نظر دارند که تعیی امام با حکم صریح الله تعالی می شود ( منصوص من الله است ) ، وائمه معصوم هستند ، حضرت علی از تمام صحابه افضل تر هستند ، بعد از وفات رسول اکرم بخاطر قبول نکردن امامت حضرت علی بجز چند نفر تمام اصحاب پیامبر مرتد شدند ، عقیده دارند که ائمه تمام علوم دنیا وآخرت را دارا هستند ، یهود تورات را تحریف کردند همینطور روافض عقیده دارند که در قرآن هم تحریف بوجود آمده است .
( غنیه الطالبین ص 162 تا 156 )
-------------------------------------------
6 - فتوای علامه کمال الدین بن همام :
اگر روافض منکر خلافت ابوبکر و عمر هستند پس کافر هستند .
( فتح الغدیر جلد اول باب الامامت )
--------------------------------------
7 - فتوای شیخ الاسلام بن تیمیه :
من به الله پناه می برم از مرتدین عصر حاضر ! اینها دشمن ظاهری الله ، رسول ، قرآن ودین هستند واز اسلام خارج هستند اینها دشمن ابوبکر صدیق هستند ومانند کسانی که با ابوبکر می جنگیدند مرتد می باشند .
( منهاج السنه جلد 2 ص 198 تا 200 )
------------------------------------------------------
منکر خلافت ابوبکر و عمر کافر است و کسی که عثمان ، علی ، طلحه ، زبیر و عایشه را کافر بداند کافر گفتن او واجب است .
( فتاوای بزازیه جلد 6 ص 318 )
----------------------------------------
9 - جنگ با شیعیان جهاد اکبر است ودر جنگ با آنها افرادی که از ما کشته می شوند شهید هستند شیعه فرقه ای خارج از فرقه های اسلامی است کفر آنها بر یک سطح باقی نمی ماند بلکه بر کفر آنها افزوده می شود .
رساله بن عابدین شامی چاپ لاهور جلد 1 ص 369 )
---------------------------------------
10 - فتوای مجدد الف ثانی :
در این شکی نیست که شیخین ابوبکر و عمر افضل ترین اصحاب پیامبر هستند و این امر ظاهر و روشن است که نه تنها تکفیر بلکه تنقیص شیخین کفر و زندقه است .
( رد روافض ص 21 )
---------------------------------------
11 - فتوای ملا علی قاری :
شیعیان عقیده دارند که صحابه کافر هستند بنابرین تمام امت بر کفر آنان متفق است و در این هیچ کس اختلافی ندارد .
( تتمه مظاهر حق بحواله بینات ص 87 )
-----------------------------------
12 - فتاوای عالمگیری :
شیعه اگر به شیخین گستاخی کند یا لعن کند کافر می شود و حکم آنان در شریعت اسلام حکم مرتدین است .
( فتاوای عالمگیری جلد 2 ص 268 )
---------------------------------------------
13 - فتوای شاه ولی الله محدث دهلوی :
اشخاصی که می گویند ابوبکر و عمر اهل جنت نیستند زندیق هستند وبه اتفاق متاخرین احناف وشوافع واجب القتل می باشند .
( مسوی شرح موطأ امام مالک جلد دوم )
------------------------------------------
فرقه امامیه منکر خلافت صدیق اکبر هستند وکتب فقه با صراحت بیان کرده اند که منکر خلافت صدیق اکبر منکر اجماع امت است و کافر می باشد ومطابق فقه امام ابوحنیفه امامیه شیعه اثنا عشری بلحاظ حکم شرعی مرتد هستند .
( فتاوای عزیزیه بحواله بینات ص 158 )
---------------------------------------------
15 - فتوای قاضی ثناء الله پانی پتی :
کسی که به شیخین ( ابوبکر و عمر ) گستاخی کند قطعا کافر است :
( مالابد منه ص 138 )
--------------------------------------
16 - فتوای در مختار :
هرکس به شیخین گستاخی کند وآنها را به بدی یاد کند کافر می شود وتوبه او پذیرفته نمی شود .
( در مختار جلد 4 )
----------------------------------------
17 - فتوای علامه بن عابدین شامی :
هر کس به عایشه صدیقه تهمت بزند ومنکر صحابیت ابوبکر صدیق باشد در کفر او هیچ شکی وجود ندارد .
( رد المختار جلد 2 ص 294 )
-----------------------------------------
18 - فتوای مولانا خلیل احمد سهارنپوری : نزد محققین امت اسلام اهل تشیع کافر هستند و حکم آنان حکم مرتد است .
( فتاوای مظاهرالعلوم ص 213 )
--------------------------------------
شیعیان بی ادب اگر چه با زبان کلمه توحید را می خوانند اما مسلمان نیستند چون اگر شخصی کلمه را بخواند ویک آیه قرآن کریم را انکار بکند کافر می شود .
( هدایه الشیعه ص 14 )
------------------------------------------
20 - فتوای شیخ عبدالرحمن بن براک
شماره فتوا: 18080
تاریخ فتوا: 26/11/1427 هـ.ق (2006-12-17 میلادی)
سوال:
حضرت! شیخ (عبد الرحمن بن البرّاک) ، سلام علیکم.
یکی از برادران، تکفیر رافضی هایی را که به اعمال شرک آمیز چون استعانت و استغاثه از حسین و زیارت و حج ضریح ها می پردازند، صحیح ندانسته است.
این برادر (با اینکه از من در طلب علم پیشقدم بوده) گفته تکفیر عقیده شیعیان به معنی تکفیر عامّه جاهلانشان که به سبب امامانشان گمراه شده اند، نیست، بلکه اگر نصیحت شوند و برایشان حجت آورده شود و باز از عقیده فاسدشان برنگردند، آنگاه تکفیر آنان واجب است، نظر حضرت شیخ چیست؟ آیا افراد جاهل آنان معذور از شرک می باشند؟
جواب:
رافضیان خود را شیعه می نامند و ادّعای دوستی آل بیت رسول الله (ص) را دارند، آنها بدترین طوایف امّت اسلامی هستند، مؤسس این مذهب نامش عبد الله بن سبأ است که اصحاب سبئیه یاران افراطی او بودند که ادّعای خدایی علی را کردند و اکنون می بینید که به امامانشان از ذریه علی مقام خدایی می دهند، «اینان به اجماع تمام مسلمین کافرند»!!!، و اگر اسلام را ظاهر و عقیده شان را کتمان کنند، منافق محسوب می شوند، اینان از طوایف افراطی رافضه اند که عدّه ای از علما در موردشان گفته اند: آنها رافضی بودن خود را آشکار، و کفر محضشان را پنهان می دارند.
از میان رافضیان عده ای سبّابه نامیده می شوند.(چون که) آنان ابوبکر و عمر را دشنام می دهند و به آنان بغض و کینه دارند و جز عدّه کمی، آنان را کافر و فاسق می دانند، و در مقابل علی رضی الله عنه را به جانشینی بعد از پیامبر شایسته تر می دانند، (و میگویند) که پیامبر آن را وصیت کرد، ولی صحابه کتمان کردند، و غلو و جفا نمودند.
سپس شیعیان به اصول معتزله مانند نفی صفات و قضا و قدر معتقد شدند و بعد از چندین قرن بر قبور امامنشان ضریح و مسجد بنا کردند و در میان امّت شرک و بدعت قبور را ایجاد نمودند. اکثر طوایف صوفی مسلک نیز به این راه رفتند.
غرض اصلی سخن ما این است که همه رافضیان بدترین امّتند؛ چرا که در آنها تمامی موجبات کفر از جمله تکفیر صحابه، تعطیل صفات، شرک در عبادت با دعا در مورد اموات و استغاثه به آنان گرد آمده است. این واقعیت حال رافضه امامیه است که مشهورترینشان دوازده امامی هستند.
آنان در حقیقت کافر و مشرکند ولی آن را کتمان می کنند، اگر در بین مسلمانان باشند در جهت کتمان عقیده باطلشان و سازش با مخالفان تقیه می کنند، آنان کودکانشان را بر اساس بغض نسبت به صحابه خصوصاً ابوبکر و عمر و غلو در مورد اهل بیت خصوصاً علی و فاطمه و فرزندانشان تربیت می کنند، و اینها نشان می دهد که آنها کافر و مشرک و منافقند!
این حکم برای تمام طایفه آنان است. اما بزرگانشان همانطور که اهل علم بیان داشته اند، حکم بر افراد معین، متوقف بر چند شرط و نبودن مانع است، بر این اساس آنان همانند منافقان، اسلام را ظاهر می کنند. اما باید از آنان بر حذر بود و نباید به چیزهایی که از نصرت اسلام می گویند، مغرور شد.
این سخنان آنان منطبق بر این آیه قرآن است که می فرماید: {وَمِنَ النَّاسِ مَن یُعْجِبُکَ قَوْلُهُ فِی الْحَیَاةِ الدُّنْیَا وَیُشْهِدُ اللّهَ عَلَی مَا فِی قَلْبِهِ وَهُوَ أَلَدُّ الْخِصَامِ} ،وقوله تعالی {وَإِذَا رَأَیْتَهُمْ تُعْجِبُکَ أَجْسَامُهُمْ وَإِن یَقُولُوا تَسْمَعْ لِقَوْلِهِمْ }،
و لازم نیست که حتماً یکی از اصول کفریه و بدعیه در آنان جمع شود (که کافر محسوب شوند)، معلوم است که ائمه و علمایشان آنان را به گمراهی کشانده اند و این عذر عوام آنان پذیرفته نیست؛ چرا که آنان افرادی متعصّبند که اصلاً به سخن منادی حق گوش نمی دهند و برای همین اغلب دشمن اهل سنت هستند و هر قدر که بتوانند نسبت به آنان کید و مکر می کنند! ولی به مانند منافقان آن را پنهان می دارند و لذا «خطر شیعیان برای مسلمانان به خاطر خفای امرشان، بزرگتر از خطر یهود و نصاراست»
و به این سببب بسیاری از جاهلان اهل سنت تقریب بین سنی و شیعه را باور کرده اند... در حالی که آن دعوت باطلی است، مذهب اهل سنّت و مذهب شیعه دو ضدّی است که با هم جمع نمی شوند و نزدیک ساختن این دو جز با دست کشیدن از اصول مذهب سنت یا از بعضی از آن یا سکوت در مورد بطلان رافضه ممکن نیست، و این مطلب (سکوت کردن در مورد بطلان عقیده رافضیان) به کلّی از صراط مستقیم منحرف است.
مشرکان هم از پیامبر می خواستند با قسمتهایی از دینشان موافقت کند یا از آنان چیزی نگوید تا آنان هم سکوت کنند، چنانکه خدای تعالی فرموده{ وَدّوا لَو تُدهِنُ فَیُدهِنون}، والله أعلم.
سایت رسمی عبد الرحمن بن البرّاک
------------------------------------
-----------------------------------
دوست من به نظر من همین ها کافیست در هیچ زمانی فتوای اسلام و ایمان برای شیعه صادر نشده تمام عوام و خواص شیعه کافر هستند و عوام شیعه امروزه هر چیز را می دانند بنا به تعصب غلط خود راه حق را زیر پا می گذارند لذا همه شان کافر و مرتد هستند .
4 - فتوای قاضی عیاض مالکی رحمه الله : 8 - فتاوای بزازیه : 14 - فتوای شاه عبدالعزیز محدث دهلوی : 19 - فتوای مولانا رشید احمد گنگوهی :
حدیثی از تفسیر امام حسن عسکری در اثبات جهنمی بودن شیعه
وبرای تایید این مطلب از کتب اهل سنت فقط به یک فتوای حضرت امام مالک رحمه الله اکتفا می کنیم که ؟ حضرت امام مالک آیه رکوع آخر سوره فتح ( لِیَغِیظَ بِهِمُ الکُفّار) را دلیل کفر شیعه بیان می کنند واین قانون کلی را به اثبات می رسانند که : هر کس با صحابه بغض داشته باشد کافر است . و تعداد کثیری از علماء قول حضرت را تایید نموده اند . ( اعتصام جلد 2 ص 126 - بینات صفحه 125 - ودر شرح آیه فوق در تفاسیر روح المعانی وتفسیر بن کثیر )
۱۳۹۰ آبان ۱۶, دوشنبه
نتیجه مناظره با شیعه تا تاریخ 16 آبان
خوب اساس تفکر شیعه امامت دوازده امامش است.
بعد هم مگر امتثال فرمان رسول نازنین چیزی خارج از قرآن کریم است؟مگر نخواندی لا ینطق عن الهوی ان هو الا وحی یوحی؟؟؟
مبحث اصلی رو نوشتید شیعه یا سنی من هم همین رو تقاضا کردم.اصول مناظره رو هم خوب بلدم.
حالا شما میگی چیکار کنیم؟؟؟
نمیخاید یعنی جواب سوالم رو بدید؟ پاسخ:
ببینم این امامت را شما از کدام منبع ثابت می کنید آیا نباید از قرآن ثابت بشه لذا چیز اصولی تری از امامت است که ضعف شیعه بیشتر در اون قسمت است اگر مشکل قرآن حل بشه بحث امامت خودبخود حل شده است جواب سوالت را در موضوع بحثمون می دهم نه در هزیان گویی
هیچ معلوم هست چیکار میکنید؟
تا حالا چند کامنت من تایید نشده این چه معنایی داره؟
نکنه از همین حالا دنبال سانسور حرفها هستید واسه همین تو وب من استارت نزدید؟؟؟
وقتی مطلب میذارید یعنی کامنتم رو دیدید اما تایید نکردید.
به من میگید چیکار کنم یا نه؟؟؟
من منتظر خبرتون تو وبلاگ خودم هستم وقتی کامنتها رو تایید نمیکنید به نظر من یعنی مناظره شروع نشده تمام شده است... پاسخ:
نه آقای عزیز من سانسور نمی کنم ولی چون شما از آداب مناظره چیزی نمی دونید اول گفتم یک مطلب در مورد اصول وآداب مناظره بگذارم تا بخونی بعد استارت کنیم چون در حین مناظره مشکلاتمان کمتر می شه
عجب آدمی هستید...
شما میخواهید به من آداب مناظره رو یاد بدید؟
شما من رو نمیشناسید...
مهم نیست الان به نظرتون تو اون پست چیزی از آداب مناظره نوشتید؟
مگه بحث حقانیت شیعه یا سنی نیست؟
خوب پس سوال من رو جواب بدید.
حالا من به نظر شما الان چی باید بگم؟؟؟
اون مطلب که همه ی منابعش از شما بود چه بحثی رو میسازه؟؟؟
من دنبال بحث در خلافتم تا حقانیت ثابت بشه شما کجایی؟
ضمنا نمیتونید تکذیب کنید که چند کامنت من تایید نشده بعد به من میگید
راستی نگفتید از برگزاری در وب من از چیش میترسید؟؟؟
قرار بود کار اونجا شروع بشه اما من دیدم یک دفعه اینجا پست گذاشتید با توجه به وقت کم هردو طرف لطفا بازی درنیارید پاسخ:
ببخشید اگر شما آداب مناظره رو می دونستید اولین کامنتی که برایتان گذاشته بودم رو فراموش نمی کردین من در آن نوشته بودم که موضوع بحث ما شیعه وقرآن است وشما هم در کامنت بعدی تان قبول کرده بودین دوما من اصرار نکردم که حتما در وب من مناظره بشه فقط گفتم هر کامنتی در وب خودت می گذاری یک کپی در قسمت مخصوص در وب من هم بگذار تا من همه مطالب رو دست نخورده داشته باشم سوما فقط یک کامنت تو رو من تایید نکردم وآن هم علتش این بود که مطلب آن با کامنت اول شما یکی بود ودر کامنت اول شما که دوقسمت بود در قسمت اولش من جواب شما رو دیدم ولازم ندانستم قسمت دوم رو تایید کنم تا میدان رو شلوغ کنم شما کامنت دیگری ننوشتین که کن تایید نکرده باشم لطفا از همین اول تهمت بازی رو کنار بذار و اگر می خوای مثل یک انسان مناظره رو شروع کنیم سوما در پستی که من گذاشتم چیزی نیست ولی در ادامه آن چیزی می بینی که موضوع بحث ماست
آقا نامردیه...
حقانیت شیعه و سنی به این نیست که یک مطلب رو از یک جا کپی پیست کنی
شما داری بی انصافی میکنی
به هرحال اولا مطالبی که فرمودید عراجیف و لاتائلات زیاد داشت و اصولا با همش مخالفم چرا که اکثریتش منابع خودتان بود و اصلا بعضیها که نام بردید عدد این حرفها نبودند اما در ارتباط با بحث تحریف قرآن میبایست به نکته ای اشاره کنم
1-عده ی معدود و معدود و بسیار معدودی از علمای شیعه معتقد به تحریف بودند(الان کسی نیست) اما آنها هم در روایاتی که ارائه میکردند معتقد بودند ظاهر فعلی قرآن صاحب حرمت است و دستور به تلاوت همین ظاهر دادند
2-در مقابل این اقلیت اکثریت علمای عزیز ما معتقد بر این هستند که قرآن به صورت صحیح و کامل در زمان وجود نازنین رسول خدا صلوات الله علیه جمع آوری شده و نه حرفی بر آن افزوده شده است و نه کم...
یادتونه گفتم بعضی علمای شما هم روایات ما را نصفه میکنند؟؟؟
این مطلب از جمله ی همانهاست که صرفا یک دسته روایات خاص توجه شده و مطلب عرضه شده ما به حدی روایت در باب عدم تحریف قرآن داریم که نگو...
اما مطالبی که عمر چه کرد و اون یارو چی کاره بود رو تا اطلاع ثانوی نه قبول دارم و نه برام مهمه چون اصلا تعیین کننده نیست.
ضمنا حیف که منابع شما یا تصغیر شده و یا تحریف وگرنه چند آدرس به شما میدادم که دال بر این معناست که در کتب شما روایاتی موجود است که قرآن تحریف شده است و اتفاقا پای بعضی از همین آقایانی که نام بردید درمیان است
میشه من یک سوال بپرسم؟؟؟
البته اگر این یکی مثل قبلی بی جواب نمونه(این یکی راجع به قرآن است)
چرا عمر بن خطاب بر بالین رسول نازنین فرمود حسبنا کتاب الله؟؟؟
آقای ابوبکر...
حقانیت شیعه یا اهل سنت به بحث خلافت و امامت است
و باید از قرآن در این زمینه مدد گرفت.این بحث یک جزء است چرا از کلیت فرار میکنید؟چرا نمیتوانید مشروعیت خلفایتان را اثبات کنید؟؟؟ پاسخ:
آقای عزیز هر حقی نزد شما اراجیف محسوب می شود ودر ضمن اساس هر مذهب را از علمای عصر حاضر نمی شناسند بلکه از اسلافشان شناخته می شوند و از اسلاف شما کسی نبوده که این عقیده را رد نماید آن عده معدود که شما می گویید کسانی بودند که قایل به تحریف نبودند و فقط در تاریف شیعه چهار نفرند وبقول علماء خود شما آن چهار نفر هم بخاطر تقیه این کار را کردند و من هم از شما این سوال را می کنم این قرآنی که در اختیار شماست چگونه و توسط چه اشخاصی جمع آوری شده اگر می فرمایید خلفاء ثلاثه جمع آوری نکردند به همه کتب خودتان پشت کردی و اگر بگویی که آنها جمع آوری کردند شما حق ندارید حقانیت آن را قبول کنید چون شما آنها را فاقد ایمان می دانید لذا هیچ وقت شیعه نمی تواند به قرآن حاضر ایمان داشته باشد آخه تا کی می خواهید تقیه کنید وقرار نیست در هم تقیه وجود داشته باشه لذا حرف دلت را بزن تا بتوانیم واضح مناظره کنیم .
نظر مجلسی این است که: روایات درباره تحریف متواتر میباشد و هیچ راهی برای انکارش نیست و روایات تحریف، روایات متواتر امامت – بر حسب گمانشان – را ساقط میکند.
پس او در کتابش: «مرآة العقول من شرح أخبار آل الرسول» جلد دوازدهم ص 525، در شرح حدیث هشام بن سالم از أبی عبدالله (علیه السلام) فرمود: «همانا قرانی که جبرئیل (علیه السلام) برای حضرت محمد (صلى الله علیه وسلم) آورد هفده هزار آیه بود .
دوست من ایرادی ندارد آخه همه چیز شما قاطی شده تعجب نکن اگر کمی واقع بین باشی می توانی این قاطی شدن را ببینی ولی تا زمانی که بخواهی روی تعصب حرکت کنی این ره که تو می روی به ترکستان است
حالا این دو تا مطلب رو بخونید تا بعد
http://ansarolzahra.blogfa.com/post-3.aspx
http://ansarolzahra.blogfa.com/post-46.aspx پاسخ:
نسبت به لینک اولتان باید بگویم :
آقای عزیز شما مثل این که نوشته ها را متوجه نمی شوید اگر در زمان پیامبر صی الله علیه وسل ختم می دادند بخاطر این بود که حافظ قرآن داشتند و در نماز تراویح ختم می دادند نه جلسه گرفتن و از رو خواندن همانطور که در حدیث هم آمده است که در سال آخر زندگی پیامبر اسلام دوبار ختم شد جبرئیل علیه السلام کنار پیامبر صلی الله علیه وسلم می ایستاد و پیامبر صلی الله علیه وسلم تلاوت می کرد وجبرئیل گوش می داد و این روایاتی که شما نوشتی که ابی بن کعب و زید بن ثابت وفلانل فلانل در زمان ژیامبر دستور به جمع آوری داده شدند صحیح تنها نبودند مگر در روایاتی که من نوشته بودم توجه نکردین بیش از چهل نفر در قطعات مختلف جمع آوری می کردند ولی بصورت یک مصحف کی درآورد مشکل شما این است که از دست اصحاب همه را خلفاء ثلاثه جمع آوری نمودند وبصورت یک مصحف درآوردند واشکال وایراد مذهب شما قبول نکردن همان یک مصحف است .دوما اگر این قرآن در زمان پیامبر جمع شده لذا این همه شور و غوغا برای تحریف قرآن برای چیست در کتب شما هزاران روایت در مورد تحریف قرآن وجوود داره اینها همه مسخره است اگر قرآن را خلفاء جمع نکردند و تحریفی صورت نگرفته این همه هزاران علماء مشاهیر شما چرا اجماء کردند که تحریف شده است چرا در کتب شما از ائمه این همه دروغ نقل کردند خصوصا در کتابی که امام مهدی آنرا مهر تائئد زد چرا این مهر دروغین را زد مگر بقول شما امام عالم الغیب نیست ؟ اگر عالم الغیب نبود چرا بدون مطالعه آنرا مهر تایید زد آیا این خیانت به امت اسلام نیست و اگر مهر تایید زده شما چرا مهر تایید او را تایید نمی کنید ؟ فقد در فصل الخطاب شما بیش از دو هزار روایت وجود دارد آیا همه این ها مزخرفند دوست من تا کی می خواهید از حقیقت فرار بکنید ؟ می دانی که برای نجات از یک مسئله مجبور می شوید چند دروغ دیگر بگوییئ و چند مسئله مهم خودتان را رد کنید لذا تقیه را کنار بگذارید وحقیقت را در بغل بگیرین در آخر اگر خلفاء قرآن را جمع آوری نکردند علماء شما و کتب مشهور شما چر آنها را متهم به خیانت تحریف می کنند شما در مورد هزاران روایت تحریف چه می گوئید ؟
2- تفسیر صافی روایتی نقل میکند. عن ابی جعفر علیه السلام لولا انه زید فی کتاب الله و نقص ما خفی حقنا علی ذی حجی . ترجمه: امام ابوجعفر محمد باقر میگوید: اگر در قرآن زیاد و کم نمی شد حق ما بر هیچ عاقلی پنهان نمی ماند.
( تفسیر صافی ص11 )
3- عن ابی عبدالله علیه السلام و من یطع الله و رسوله فی ولایة علی و الائمة من بعده فقد فاز فوزا عظیما هکذا نزلت . ترجمه: از امام ابوعبدالله جعفر صادق روایت شده که آیه و من یطع الله و رسوله به این صورت نازل شده است: من یطع الله و رسوله فی ولایة علی و الائمة من بعده فقد فاز فوزا عظیما.
( اصول کافی صفحه 262 )
حتی که بعضی از علماء شما نوشته اند که اگر بخواهیم روایات تحریف قرآن را انکار ورد بکنبم مجبور می شویم کل مذهب شیعه را انکار کنیم چون روایات تحریف همانقدر صحیح وزیاد هستند که روایات امامت من تعجب می کنم شما چقدر خودتان را به کوری می زنید ومی خواهید خورشید را انکار کنید چیزی را که تاریخ دانان مسیحی و یهودی هم در مورد جمع آوری قرآن نوشته اند و تاریخ صحیح می دانند مثل روز روشن دارید انکار می کنید آخه تا کی می خواهید ملت شیعه جهان را در این تاریکی نگه دارید ؟
-------------------------------------
ونسبت به لینک دومتان باید بگویم که :
دوست من نظر یک نفر در عصر حاضر چیزی را از بار اسلاف بر نمی دارد شناخت مذهب هر گروه از اسلاف و عقاید اسلاف آ» شناخته می شود و در زمان حاضر بعضی علما شما وقتی دیدند نمی توانند کتب حدیث خود را در جهان به اثبات برسانند چون مخالف با فطرت وعقل هستند می خواهند با تقیه آنها را مخفی نمایند ولی این چیزی را عوض نمی کند نظر یک مظفر در برابر هزاران روایت شیعه اعتباری ندارد و مسئله تنها نوری نیست در تمام کتب اعتقادی و حدیث شما این موضوع به اجماع رسیده است چیزی است مه مثل خورشید روشن ده و انکار آن جرNت دروغ گویی بالایی می خواهد . در تمام تاریخ بجز چهار نفر همه فضلاء شما قایل بر تحریف بوده اند وآن چهار نفر هم بخاطر تقیه انکار کردند . واین چهار نفر هم هیچ دلیلی برای اثبات ادعای خود نداده اند وتنها دلیل آنان که بیان داشته اند حقانیت صحابه است واین خود نشانگر تقیه می باشد
وبنا به قول مظفر کسانی که عقیده تحریف داشتند به راه گمراهی رفتند چون در لینک دومتان در خط یازدم نوشته که قائلان به تحریف به گمراهی رفتند پس تمام فضلاء شما گمراه بودند چرا عاقل کند کاری که باز آرد پشیمانی چرا آخه این همه دروغ سر هم کنند که آلان برای از بین بردن این همه خرابکاری مجبور بشین فضلاء خودتان را گمراه خطاب کنین و جالبتر این که چرا امام مهدی نوشته های این گمراهان را تاییئ نمود و خود را در زمره آنان داخل کرد ؟
دوست من الآ» که زود است با چشم باز تحقیق کن که هر چه جلوتر بروی تاریکی برایتان بیشتر می شود من جلوی رویتان طوفانی سیاه می بینم
نصیحتهاتون رو که میخونم خندم میگیره
نمیخام دروغ بگم حقیقت اینه که حتی جوابهاتون رو هم کامل نخوندم چون معتقدم این بحث عراجیفه اصلا در اثبات حقانیت تشیع یا تسنن فایده ندارد
اصلا تو فرض کن ما قرآن را تحزیف شده میدانیم خوب...
خوب حالا که چی؟؟؟
مذهب شما اثبات میشود؟؟؟؟؟؟
هرچند ما این اعتقاد را نداریم پاسخ:
خسته نباشید
دوست من علت نخواندن کامنت های من این است که شما نمی توانید حق را قبول داشته باشید یعنی خودتان نمی خواهید تعصب کورکورانه شما اجازه نمی دهد مگر نه اینکه ابوجهل و ابو لهب و یهود یان مدینه می دانستند که دین اسلام حق است وحضرت رسول اکرم حق است ولی قبول نمی کردندن چون غرور وتعصب وجاهلیتشان به آنها اجازه نمی داد شما هم همون تعصب کورکورانه را دارید ولی تا کی می خواهید نابینا حرکت کنید چرا نمی خواهید الله را راضی کنید مگر شما مرگ ندارید مگر شما قیامت نمی خواهید جلوی حضرت علی بایستید با چه رویی جلوی پیامبر صلی الله علیه وسلم و خانواده ایشان می ایستید که بخاطر نفع دنیوی ویا بخاطر جهالت وتعصب در گمراهی ماندیدو دیگران را هم گمراه نمودید .
دوما : اگر حقانیت قرآن شناخت حقانیت مذاهب سنی وشیعه نیست پس چیه ؟ مگر خود امام صادق رحمه الله نفرمودند : هر روایتی از ما به شما می رسد آنرا با قرآن مقایسه کنید اگر موافق بود بگیرید اگرمخالف بود ترکش کنید .
پس برای شناخت ائمه و روایاتشان هم ترازوی قرآن لازم است و قرآن ترازوی حقانیت هر مذهب است وقتی شما به قرآن ایمان نداشته باشید نه به امام ایمان دارید و نه به روایات امام .
اساسی ترین محور شناخت حق و باطل قرآن است واگر ثابت بشه که شیعه قرآن را قبول ندارد و اهل سنت قرآن را قبول دارند و هر چیزشان بر محور قرآن است بله دلیل حقانیت اهل سنت است .
اگر میدانید که در قرآن واثبات آن از کتاب هایتان مشکل دارید باید اعتراف کنید که یا قرآن تحریف شده ویا کتاب های شما دروغ می گویند و مشاهیر علماء شما گمراه بودن البته بنا به قول خودت که گفته بودی اگر کسی این عقیده را داشته باشه گمراهه .
تو این اعتقاد را نداری یا می خواهی مانند همان چهار عالمتان تقیه کنی مطمئن باش چون شما قرآن ندارید یعنی هیچ چیز ندازید رو هوا هستید . پنبه وکاهی بیش نیستید و اعتقادات شما بنا به قول قران مانند تار عنکبوته
----------------------------------
1- این کتاب احتجاج طبرسی از کتب تشیع در دست من است که روایتی از حضرت علی نقل کرده است: حضرت علی رضی الله عنه در پاسخ یک زندیق گفت: ثم دفعهم الاضطرار بورود المسائل علیهم عما لا یعلمون تاویله الی جمعه و تالیفه و تضمینه من تلقائهم ما یقیمون به دعائم کفرهم.
ترجمه: سپس هنگامیکه از آنان (خلفای راشدین) مسائلی پرسیده شد که آنان تاویل آن را نمیدانستند مجبور شدند آن را جمع آوری کنند و به آن چیزهائی از طرف خود بیافزایند که با آن ستونهای کفرشان را برپا دارند. ( احتجاج طبرسی صفحه 137 )
------------------------------------
2- تفسیر صافی روایتی نقل میکند. عن ابی جعفر علیه السلام لولا انه زید فی کتاب الله و نقص ما خفی حقنا علی ذی حجی . ترجمه: امام ابوجعفر محمد باقر میگوید: اگر در قرآن زیاد و کم نمی شد حق ما بر هیچ عاقلی پنهان نمی ماند. ( تفسیر صافی ص11 )
------------------------------------
۳ - کتاب مرآة العقول شیعیان روایتی از جعفر صادق بدین شرح نقل کرده است: قال جعفر بن محمد الصادق اما والله لو قرئ القرآن کما انزل لقیتمونا فیه مسمین .
ترجمه: جعفر صادق میگوید سوگند به خدا اگر قرآن همانگونه که نازل شد خوانده می شد شما نامهای ما را در قرآن می دیدید.
( مرآة العقول جلد اول صفحه 171 )
بچه ی کجایی آخه؟؟؟
عزیزم من دارم میگم حتی متنت رو نخوندم و این کامنتها رو هم بررسی نکردم چون مساله در شیعه اختلافی است
این یکی دیگر از بی انصافی های سایتهایی است که از آنجا مطالبتان را کپی پیست کردید به این علت که فقط اعتقاد بخشی از قدما را آورده اند.
اولا بدان ما اعتقاداتمان را از راوی نداریم ولو اینکه آن شخصیت مجلسی عزیز باشد و اعتقاداتمان را از معصوم علیه السلام داریم
ثانیا چرا حالیتون نیست؟؟؟
میگم این بحث اختلافی است و منبع گذاشتم که در روایات شما هم امثال این بحثها وجود دارد و وقتی میگوییم علمای ما امروزه قبول ندارند به این علت است که روایات دیگری دیده اند.
باور کنید تا حالا انقدر یک مناظره رو شل نگرفته بودم چون معتقدم دارید به کوچه ی بیراهه میروید و اصلا سر مباحثی که شایسته است بحث نمیشود...
شما یک مساله اختلافی شیعه را کردید پیراهن عثمان در حالیکه خود مولف فصل الخطاب که همه ی منابعی که دادید از آنجا ارائه شده از کتابت کتابش پشیمان شده بود و معتقد بود اشتباه رفته اما خودکرده را تدبیر نیست... پاسخ:
خسته نباشید
عزیزم من بچه بلوچستانم ! مگه این تاثیری در بحث ما داره ؟
به تو وقت می دهم خوب کامنت ها رو بخون فکر کن بعد تصمیم بگیر
........ شما اعتقاداتتان را از معصوم می گیرید ولی خود معصوم که نمی یاد به تو بگه آقای انصار این اعتقاد تو بردار سه کیلو مال شما همین مجلسی ها هستند که روایات آنها را برایتان نقل می کنند شما می فهمید چی دارید می گویید شما دارید رابطه های بین خودتان و ائمه را قطع می کنید . من حالیم هست تو نمی فهمی چی می گی گیج شدی .
...... این بحث اتفاقا در مذهب شیعه اختلافی نیست این مثل مسئله امامت در بین شما به تواتر واجماع رسیده اگر هم چهار نفر اختلاف کردند بر ساس تقیه بوده چون دلیلی برا انکارشان ندارند و تنها دلیلشان عظمت صحابه است که این یکی خودش دلیل بر ضعف علمی آنان بوده ولی این مسئله کاملا یک مسئله اجماعی است وبه تواتر رسیده . .
وبه این مسئله مشاهیر شما اعتراف نموده اند
-------------------------
همانطور که علامه حجت سید عدنان بحرانی می گوید : روایاتی که شمارش نمیشود بسیار است و از حد تواتر گذشته است، و در نقل کردن آنها فایده زیادی نمیباشد، بعد از اینکه قول به تحریف و تغییر بین فریقین شایع میباشد، و از جمله مسلمات نزد صحابه و تابعین میباشد، بلکه فرقه محقه ( شیعه ) اجماع دارد و از ضروریات مذهبشان است و در این مورد روایاتشان بسیار میباشد.
( مشارق الشموس الدریه از منشورات مکتبه عدنانیه بحرین ص 126 )
------------------------
شما که می گویید خود طبرسی بعدا توبه کرده ولی خود او در کتابش اجماع شیعه در مورد تحریف قرآن را از یکی از مجتهدان شیعه نقل می کند ببین وتوجه کن .
شیخ یحیی شاگرد کرکی
میگوید: خاص و عام از اهل قبله اجماع دارند که همانا این قرآنی که اکنون در دست مردم میباشد کل قرآن نیست، و همانا چیزهای از قرآن از بین رفته که در دست مردم نیست
( فصل الخطاب فی اثبات تحریف کتاب رب الارباب طبرسی ص، 23، و وی این کلام را از کتاب الامامه، تالیف یحیی شاگرد کرکی نقل کرده است )
-----------------------
محمد بن نعمان مفیدمی گوید : امامیه بر وجوب رجعت (بازگشت) بسیاری از مردگان به دنیا قبل از روز قیامت اتفاق دارند، و بر اطلاق بداء در وصف خدای بزرگ اتفاق دارند، و اتفاق دارند بر اینکه پیشوایان گمراه در جمعآوری قرآن بر موجب تنزیل و سنت رسول (صلى الله علیه وسلم) روی گردانی نمودهاند . ( أوائل المقالات ص، 48-49. دار الکتاب اسلامی – بیروت )
---------------------------
دوست من چرا می خواهی از واقعیت فرار بکنید گفتم که این گند از مذهب شما پاک نمی شه مگر به اعتراف اشتباه و رد کردن و گمراه قرار دادن اسلافتان .
-----------------------
من به شما توصیه می کنم مناظره را کمی محکمتر بگیرید والا لجام او از دستت در میاد بعد پشیمون می شی در ضمن من مطالبی را که از کتب شما نقل می کنم ضرورتی نمی بینم ووقتش را هم ندارم که باز نویسی بکنم لذا آنها را کپی پست می کنم ولی شما وظیفه دارید جواب بدهید .
لذا دوباره تکرار می کنم که شیعه قرآن را تحریف شده می داند وبه قرآن ایمان ندارد بلکه می گوید وقتی مهدی بیاید قرآن اصلی را که هفده هزار آیه است با خودش می آورد . مبارکتان باد ولی چطور می خواهید تلاوتش کنید خیلی طولانی است آدم رو خسته می کنه .
اهل سنت وحفاظت قرآن – شیعه وتحریف قرآن - قسمت دوم
حضرت زید رضی الله عنه با تلاش فراوان وعرق ریزی بی پایان توانست مجموعه ای به نام ( أُمّ ) تهیه نماید ودر این را تلاشی خستگی ناپذیر نمود و کوشش او را می توان از اصولی که برای تایید نوشته ها مقرر فرمود مشخص می شود .
1 – خود زید رضی الله عنه حافظ بود و نوشته بدست آمده را با آیات در حافظه خود مقایسه می نمود .
2 - حضرت عمر رضی الله عنه حافظ قرآن بود آیه بدست آمده را به تایید او هم می رساند .
3 – تا زمانیکه دو شاهد پیدا نمی شد که این آیت جلوی خود رسول الله صلی الله علیه وسلم نوشته شده آن را تایید نمی کرد .
4 – این نوشته قرآنی را که بدست می آمد با نوشته های دیگر آصحاب مقایسه می نمود . و با این اصول کتاب الأُمّ را جمع آوری نمود و این مجموعه ای که جمع آوری شد سه اوصاف واضح داشت وآن اینکه :
1 – تمام آیات سوره ها همانطور مرتب شدند که خود رسول الله صلی الله علیه وسلم ترتیب داده بود .
2 – در این مجموعه تمام لهجه ها موجود بودند که هر کس بتواند با لهجه خود تلاوت نماید .
3 –سوره ها جدا جدا ترتیب داده شد و هر سوره مصحفی جداگانه بود .
و این نسخه نزد خلیفه ی بلا فصل رسول الله صلی الله علیه وسلم حضرت ابوبکر صدیق جمع آوری شد و بعد از وفات ایشان نسخه نزد پدر زن رسول الله صلی الله علیه وسلم وداماد حضرت علی رضی الله عنه یعنی خلیفه ثانی امت اسلامی حضرت عمر فاروق محفوظ شد وبعد از شهادت ایشان نزد ام المومنین حضرت حفصه رضی الله عنها گذاشته شد .
حضرت زید رضی الله عنه با تلاش فراوان وعرق ریزی بی پایان توانست مجموعه ای به نام ( أُمّ ) تهیه نماید ودر این را تلاشی خستگی ناپذیر نمود و کوشش او را می توان از اصولی که برای تایید نوشته ها مققر فرمود مشخص می شود .
1 – خود زید رضی الله عنه حافظ بود و نوشته بدست آمده را با آیات در حافظه خود مقایسه می نمود .
2 - حضرت عمر رضی الله عنه حافظ قرآن بود آیه بدست آمده را به تایید او هم می رساند .
3 – تا زمانیکه دو شاهد پیدا نمی شد که این آیت جلوی خود رسول الله صلی الله علیه وسلم نوشته شده آن را تایید نمی کرد .
4 – این نوشته قرآنی را که بدست می آمد با نوشته های دیگر آصحاب مقایسه می نمود . و با این اصول کتاب الأُمّ را جمع آوری نمود و این مجموعه ای که جمع آوری شد سه اوصاف واضح داشت وآن اینکه :
1 – تمام آیات سوره ها همانطور مرتب شدند که خود رسول الله صلی الله علیه وسلم ترتیب داده بود .
2 – در این مجموعه تمام لهجه ها موجود بودند که هر کس بتواند با لهجه خود تلاوت نماید .
3 –سوره ها جدا جدا ترتیب داده شد و هر سوره مصحفی جداگانه بود .
و این نسخه نزد خلیفه ی بلا فصل رسول الله صلی الله علیه وسلم حضرت ابوبکر صدیق جمع آوری شد و بعد از وفات ایشان نسخه نزد پدر زن رسول الله صلی الله علیه وسلم وداماد حضرت علی رضی الله عنه یعنی خلیفه ثانی امت اسلامی حضرت عمر فاروق محفوظ شد وبعد از شهادت ایشان نزد ام المومنین حضرت حفصه رضی الله عنها گذاشته شد . وچون در بین مسلمانان قبایل مختلفی با لهجه های مختلف وجود داشت قرآن به هفت لهجه معروف لاوت می شد . حضرت جبرئیل حکمی آورد که ای نبی شما امت خود را به یک حرف و لهجه تعلیم بدهین اما رسول مقبول اسلام دوباره خواهش نمود که من برای امت خود مغفرت طلب می کنم چون ضعیف است . جبرئیل تشریف آورده فرمود الله تعالی می فرماید امت خود را با دو حرف و لهجه تعلیم بده . رسول مقبول صلی الله علیه وسلم فرمود امت من طاقت ندارد ویکبار دیگر جبرئیل آمده عرض نمود که امت را با سه لهجه وحرف تعلیم بده اما نبی رحمت بازهم خواهش نمود که من باز هم برای امت خود مغفرت ومعافی طلب می نمایم وبرای بار چهارم جبرئیل آمد وعرض کرد که امت خودرا با هفت حرف تعلیم بده
( مسلم ،کتاب فضایل القرآن ، باب بیان القرآن انزل علی سبعه احرف )
و این هفت لهجه در بین اصحاب عام شده بود و کتاب الأُمّ حضرت زید رضی الله عنه با همین هفت لهجه نوشته شد . و اصحاب گرامی از سال 25 هجری تا سال 35 هجری یعنی سال فتوحات دوره عثمانی هر منطقه ای را فتح می نمودند هر صحابی با لهجه خود قرآن را به آن مرد م تعلیم می داد در یک وقت محدود تمام مردم حقانیت هر هفت لهجه را می دانستند ولی هر چه اسلام بیشتر پیشرفت می کرد ودین به مناطق عجم ها رسید آگاهی از هفت لهجه کم شد و مردم همدیگر را بخاطر لهجه های مختلف تحقیر و تکفیر می نمودند وزمانی که حضرت حذیفه بن یمان رضی الله عنه از آذربایجان برگشت به داماد رسول مقبول صلی اله علیه وسلم حضرت عثمان پیشنهاد داد و عرض کرد که مردم در مناطق مختلف همدیگر را تکفیر می کنند شما قرآن را با یک لهجه جمع آوری نمایید تا همه مردم دنیا با همان یک لهجه تلاوت نمایند تا بین امت اختلافی پیش نیاید . و حضرت عثمان یک کمیته چهار نفره به حضور حضرت زید بن ثابت رضی الله عنه و حضرت عبدالله بن زبیر رضی الله عنه و حضرت سعید بن العاص رضی الله عنه و حضرت عبدالرحمن بن حارث رضی الله عنه تشکیل داد وبه آنها سفارش نمود که همان مصحفی که در زمان دو خلیفه بلافصل رسول الله صلی الله علیه وسلم رایج بوده را طوری باز نویسی بکنید که با یک لهجه تلاوت شود واگر در نوشتن کلمه ای اختلاف وجود داشت آنرا با لهجه قریش بنویسید واین کمیته توانست خدمت بزرگی انجام بدهد و آن اینکه کتاب الأُمّ را به یک نسخه وبا یک لهجه تالیف نمود ودر آن این اوصاف موجود بودند .
1 – تمام صحیفه های موجود نزد اصحاب را جمع آوری نموده ودوباره با کتاب الأُمّ مقایسه نمودند .
2 – سوره های قرآن که صحیفه های جداگانه بودند را به یک صحیفه بزرگ جمع آوری نمودند .
3 – تمام صحیفه را بدون نقطه وحرکات ن.شتند تا تمام مردم که اهجه های مختلف دارند بتوانند با یک لهجه تلاوت نمایند .
4 – از این صحیف مصحف های زیادی را نوشتند وبه کشور های مناطق از قبیل . مکه مکرمه ، شام ، یمن ، بصره وکوفه فرستادند ویک نسخه در مدینه منوره بایگانی نمودند .
5 – همراه هر نسخه که به منطقه ای فرستاده می شد یک قاری بزرگوار همراه آن جهت تعلیم فرستاده می شد .
6 – بعد از تکمیل مجموعه أُمّ حضرت عثمان برای جلوگیری از اختلاف های بعدی تمام نسخه هایی را که نزد اصحاب بود سوزاند .
لذا این عقیده هر مسلمان است که کتابی که توسط کمیته چهر نفری حضرت عثمان رضی الله عنه تایید ونوشته شد بر حق بوده و الله تعالی در طول 14 قرن طبق وعده خودش او را حفاظت نموده است وهر کس نسبت به حقانیت آن تردید داشته باشد و یا آنرا تحریف شده بداند از دایره اسلام خارج می گردد .
همانطور که الله تعالی می فرماید : قرآن کتابی است که هیچ شکی در آن وجود ندارد
هیچ شکی نیست که قرآن کتاب خداست و معجزه جاودان رسالت و نبوت پیامبر خدا حضرت محمد مصطفی صلی الله علیه و سلم میباشد و خداوند آن را برای هدایت و راهنمائی بشر نازل فرمود و قرآن برنامه بدون بدیل و هدایتگر مردم به صلاح امور دین و دنیای آنهاست که آنان را از تاریکی و ظلمات به نور و روشنی تا روز قیامت رهنمون شده و آنان را به راه راست هدایت مینماید.
به اعتقاد همه مسلمانان قرآن با نقل متواتر، بطور نوشته و شفاهی نسل از نسل بدون هیچ گونه تغییر و تبدیلی به ما رسیده است و حفاظت از این کتاب عظیم را خود پروردگار جهانیان بر عهده گرفته است چنانچه میفرماید: [الحجر: 9] یعنی: «ما قرآن را نازل کردیم و همانا ما نگهدار آنیم».
وخداوند میفرماید: [فصلت: 42].یعنی: «هیچ گونه باطلی، نه از پیش رو و نه از پشت سر، به آن راه نمییابد».
و به اعتقاد همه علمای اسلام هر کس کوچکترین شکی در کلام الله بودن آیههای قرآنی داشته باشدو یا یک لفظ از قرآن را انکار نماید یا بگوید آیه ای به قرآن افزوده شده است و یا چیزی از آن کم شده است و یا الفاظی تغییر داده شده اند از دائره اسلام خارج شده و کافر می گردد؛ چنانچه علامه ابن حزم در کتاب محلی مینویسند: وأن القرآن الذی فی المصاحف بأیدی المسلمین شرقا وغربا فما بین ذلک من أول القرآن إلی آخر المعوذتین کلام الله عزوجل ووحیه أنزله علی قلب نبیه محمد صلی الله علیه و سلم من کفر بحرف منه فهو کافر([1]- محلی ص 1.)
ترجمه: بیشک قرآنی که در دست همه مسلمانان جهان قرار دارد از اول تا آخر معوذتین کلام خداوندی و وحی الهی است که بر قلب پیامبرش محمد صلی الله علیه و سلم نازل فرموده است و هر کس یک حرف از آن را انکار نماید کافر میشود.
قاضی عیاض از ابو عثمان حداد نقل میکند که او گفته است: تمام کسانی که پیروان توحید هستند بر این اتفاق دارند که انکار یک حرف از قرآن کفر میباشد([1]- الشفاء (ص، ۱۱۰۲-۱۱۰۳).)
ابن قدامه میگوید:
اگر شخصی سورهای از قرآن یا آیهای یا کلمهای و یا حرفی از آن را انکار کند، در بین مسلمانان اختلافی وجود ندارد بر اینکه او کافر میباشد.( [1]- لمعة الاعتقاد ص 19 )
بغدادی میگوید: اهل سنت تکفیر نموده آن گروه از شیعه را که چنین میپندارند که امروزه قرآن و سنت قابل حجیت نیست بخاطر اینکه - طبق گفتار آنها- صحابه بعضی از قرآن را تغییر داده و برخی دیگر را تحریف نمودهاند.( [1]- الفرق بین الفرق ص، 315 چاپ دار الآفاق، بیروت )
ابن حزم در جواب استدلال نصاری به عقیده شیعیان درباره تحریف قرآن چنین میگوید:
و اما گفتارشان درباره ادعای شیعیان در مورد دگرگونی قرآن، باید گفت: شیعیان مسلمان بشمار نمیآیند([1]- الفصل 2/80 )
این قول اجماعی همه علماء و بزرگان اسلام در مورد قرآن میباشد که هر کس یک لفظ از قرآن را انکار کند و یا اعتقاد به تحریف و تغییر در قرآن داشته باشد کافر و از دائره اسلام خارج میباشد.
یکی از بزرگترین دلائلی که این فرقه را از دائره اسلام خارج میکند و این فرقه را جزو کفار قرار میدهد عقیده باطل این فرقه نسبت به کتاب عظیم الشان قرآن است، شیعیان طبق اظهارات کتابهای معتبر و اقوال آخوندهای بزرگ این فرقه اعتقاد دارند قرآن عظیم مورد تحریف قرار گرفته است، یعنی آیههائی از قرآن حذف شده است و آیههائی به قرآن افزوده شده است و علمای شیعه تحریف قرآن را نه به عنوان روایت بلکه به عنوان یک عقیده مسلم و قطعی در کتابهایشان بیان کرده اند.
اما همه میگویند شیعیان همین قرآن را میخوانند و همین قرآن را قبول دارند و حتی مسابقات قرآنی برگزار میکنند و غیره؟
در پاسخ آنها میگویم برای شناخت هر فرقه باید به کتب آن فرقه مراجعه نمود و دین و مذهب یک گروه و فرقه از مردم شناخته نمیشود بلکه باید به کتابهای آن مذهب مراجعه نمود، مثلا اگر کسی بخواهد در مورد مسیحیت و یا یهودیت قضاوت کند باید به کتب مسیحیان و یهودیان مراجعه نماید و نمیتوان برای قضاوت در مورد یک دین و مذهب و یا حتی یک گروه با توجه به نظر و افکار افراد گروه و یا مذهب قضاوت نمود و الان ما هم اگر میخواهیم فرقه شیعه و عقائدش را بدانیم باید به کتابهای شیعه مراجعه کنیم زیرا آخوندهای شیعه مانند یهودیان بسیاری از حقائق مذهب خود را از عوام مخفی و پنهان نموده و طبق عقیده ای دیگر بنام تقیه تا ظهور مهدی به این نفاق ادامه خواهند داد، الان ما نگاهی به کتابهای شیعه میاندازیم تا ببینیم کتابهای شیعه در مورد تحریف قرآن چه میگویند.
گزارش تحریف شدن قرآن در احادیث شیعه آنقدر زیاد و چشمگیر است که علمای شیعه معتقدند از ارکان تشیع باور به تحریف قرآن است و این سخن مخالفان شیعه نیست بلکه چنانچه خواهد آمد بزرگترین علمای تاریخ تشیع چنین اظهار نظر کرده اند.
چنانچه ابو الحسن عاملی میگوید: نزد من «تحریف قرآن و تغییرش» از ضروریات مذهب شیعه میباشد( [1]- مقدمه دوم، فصل چهارم، برای تفسیر مرآة الانوار و مشکاة الاسرار، و برای مقدمه تفسیر برهان بحرانی نیز چاپ شده است )
علمای بزرگ شیعه در کتابهایشان از عقیده شیعه و امامان معصوم به تحریف قرآن گفته اند و با صراحت بیان کرده اند که همه امامان معصوم و بزرگان شیعه معتقد به تحریف قرآن بوده اند چنانچه فیض کاشانی صاحب تفسیر صافی در مقدمه تفسیرش بعد از ذکر روایاتی که برای تحریف قرآن از آنان استدلال کرده است نتیجه گیری کرده است: آنچه که از این روایت و دیگر روایات از طریق اهل بیت (علیهم السلام) برداشت میشود این است که همانا قرآنی که اکنون نزد ماست، تمام آن نیست، چنانکه بر حضرت محمد (صلى الله علیه وسلم) نازل شد بلکه چیزهایی از آن مخالف است با آنچه خداوند نازل کرده است..و برخی از آن تغییر و تحریف شده است و همانا چیزهای بسیاری از آن حذف گردیده است، از جمله نام علی (علیه السلام) در جاهای بسیار، و همچنین لفظ «آل محمد» (صلى الله علیه وسلم) بیش از یکبار، و نام منافقین از جاهایش، و چیزهای دیگر از آن، و همچنین این قرآن بر ترتیبی که مورد پسند خدا و رسول الله (صلی الله علیه وآله وسلم) باشد نیست.
نعمت الله الجزائری یکی از محدثین و علمای بزرگ شیعه در کتاب نورالبرهان بعد از ذکر روایاتی مبنی بر تحریف شدن قرآن میگوید: میگویم: اصحاب و علمای ما در کتاب های اصول حدیث و غیره روایات بسیار زیادی در حد تواتر نقل کرده اند که دلالت بر تحریف قرآن میکند و بسیار در آن نقص و زیادتی وجود دارد.
علمای بزرگ شیعه گفته اند روایات تحریف قرآن متواتر است و اگر قرار باشد روایات تحریف قرآن را انکار کنند باید به طور کلی مذهب شیعه را انکار نمایند و امامت را انکار نمایند زیرا روایات تحریف قرآن از روایات امامت هم بیشتر است و اگر شیعه ای عقیده تحریف قرآن را انکار نماید باید مذهب شیعه را منکر شود چنانچه عالم شیعه ملا باقر مجلسی در کتابش: «مرآة العقول من شرح أخبار آل الرسول» در شرح حدیث هشام بن سالم از أبی عبدالله (علیه السلام) روایتی نقل کرده که جعفر صادق فرمود:
«همانا قرآنی که جبرئیل (علیه السلام) برای حضرت محمد (صلى الله علیه وسلم) آورد هفده هزار آیه بود.( [1]- مرآة العقول من شرح أخبار آل الرسول جلد دوازدهم ص 525. )
ملا باقر مجلسی در شرح این حدیث میگوید: مخفی نیست این روایت و روایات صحیح دیگر، صریح و واضح است در مورد، کم شدن قرآن، و تغییر آن و نزد من روایات در این زمینه از لحاظ معنا متواتر میباشند، و کنار گذاشتن همه این روایات موجب سلب اعتماد از تمام روایات میگردد بلکه در گمان من روایات در این زمینه کمتر از روایات درباره امامت نیست، پس چگونه (امامت) را با روایت ثابت میکنند؟»
یعنی چگونه با خبر و روایت امامت را ثابت میکنند در حالیکه روایات تحریف قرآن از روایات امامت کمتر نیست پس اگر روایات تحریف قرآن را انکار کنند نمیتوانند امامت را ثابت کنند.
و عالم شیعه یوسف بحرانی در کتابش درر النجفیة میگوید: اگر راه طعنه زدن به روایات تحریف قرآن باز شود با وجود کثرت و تواتر و مشهور بودن روایات، هرآینه طعنهزدن به تمام روایات شریعت (مذهب شیعه) ممکن خواهد بود.
توضیح: عالم بزرگ شیعه میگوید نمیتوان در روایاتی که در کتب شیعه درباره اثبات تحریف قرآن آمده طعنهای وارد ساخت زیرا طعنه زدن به آنها طعنه زدن به شریعت شیعه میباشد.
نعمت الله جزائری یکی از علمای شیعه میگوید: اخبار دال بر تحریف قرآن بیشتر از دو هزار روایت است و گروهی مانند مفید و محقق داماد و علامه مجلسی ادعای وجود اجماع امامیه درباره آن را کردند.[1] یعنی تشیع بر تحریف قرآن اجماع دارند. العیاذ بالله
شیخ مفید میگوید: اخبار از ائمه هدای آل محمد به طور مستفیض وارد شده که در قرآن اختلاف است و ظالمان آیههائی از آن را حذف و آن را ناقص کرده اند([1]- فصل الخطاب ص 248 )
هاشم بحرانی (یکی از مفسران بزرگ شیعه) میگوید: بدان حقیقتی که در آن هیچ شکی نیست، این است که بر اساس اخبار متواتر آتی و غیره قرآنی که در میان ماست بعد از رسول خدا (صلی الله علیه و سلم) در آن تغییراتی رخ داده و آنهایی که آن را جمع کرده اند کلمات و آیات زیادی را در آن تغییر داده اند.( [1]- مقدمه تفسیر برهان در تفسیر قرآن ص 36 )
و فراتر از همه این اقوال، شیعه در تاریخ ننگین خود کتابی با همین عنوان و در اثبات تحریف قرآن دارد که پرده از چهره کریه این مذهب خبیث برداشته است زیرا این کتاب با نام فصل الخطاب فی اثبات تحریف کتاب رب الارباب توسط یکی از بزرگترین علمای شیعه با نام نوری طبرسی نوشته شده است که پس از مرگش به خاطر عظمت و مقام بلندش بین تشیع در بقعه مبارکه نجف اشرف (نزد شیعه اشرف البقاع است) دفن شده و خمینی در کتابهایش از وی به عنوان محدث و عالم بزرگ شیعه نام برده است.
کتاب فصل الخطاب نوری طبرسی حقیقت کریه و باطل و کافر مذهب شیعه را به نمایش می گذارد و منافقان دین فروش را رسوا میکند و ادعای دروغین شیعیان که میگویند تحریف قرآن را قبول ندارند را باطل میکند.
نوری طبرسی از علمای بزرگ متاخر شیعه است که در سال 1320 هـ ق از دنیا رفته است نوری طبرسی ملعون در کتابش که آن را (فصل الخطاب فی اثبات تحریف کتاب رب الارباب) نامیده است با ارائه دلائل زیاد ثابت میکند اهل تشیع بر تحریف قرآن اجماع دارند کتاب فصل الخطاب دارای دو باب است:
اول: ادله تحریف قرآن (طبق مذهب کافر شیعه)
دوم: رد کسانی که تحریف قرآن را قبول ندارند
طبرسی در این کتاب هزاران روایت آورده است تا ثابت کند قرآن اصلی قرآنی نیست که در دست مسلمانان است بلکه این قرآن مورد تحریف قرار گرفته و قرآن اصلی را مهدی با خود می آورد، وی با تایید و توثیق روایات تحریف قرآن میگوید: بدان این روایات از کتب معتبری نقل شده است که در اثبات احکام شرعی و آثار نبوی مورد اعتماد اصحاب ما است([1]- فصل الخطاب 249. )
نوری طبرسی در خلال بحثی طولانی و بررسی دقیق اقوال علمای خود با نقل های موثق می نویسد قول به تحریف و تغییر قرآن و اعتقاد به ناقص بودن، عقیده علمای بزرگ و محققان شیعه است که مورد اعتماد و الگوی آنها در دین هستند او پس از نامبردن بسیاری از علمای شیعه که قائل به تحریف بودند، پنج صفحه از کتاب را با اسامی آن علمای کافر پر کرده است([1]- همان منبع 25-30. )
اهل سنت وحفاظت قرآن – شیعه وتحریف قرآن - قسمت اول
ابتدای نزول قرآن مجید در تاریخ 21 رمضان المبارک مطابق با 10 اگست سال 610 میلادی شروع شد در آن زمان عمر نبی اکرم صلی الله علیه وسلم مطابق با تاریخ قمری 40 سال و 6 ماه و12 روز و مطابق با حساب شمسی 39 سال و 3 ماه و22 روز بود .
( الرحیق المختوم ص 96 – 97 )
آیات اولیه ای که بر نبی اکرم صلی الله علیه وسلم نازل شدند 5 آیه اول سوره علق بودند که هنگام تکرار حضرت جبرئیل علیه السلام نبی اکرم صلی الله علیه وسلم آنرا زیر زبان تکرار می نمود که الله تعالی بعد در آیه 16 سوره قیامه فرمود ای نبی زبانت را حرکت نده ودر همین سوره آیه 17 و 18 می فرماید بی شک این قرآن را در سینه تو جمع نمودن و آنرا به تو یاد دادن وظیفه ی ماست لهذا وقتی آن برایت خوانده می شود با توجه گوش کن .
وسال وفات نبی اکرم صلی الله علیه وسلم جبرئیل دوبار از زبان رسول مقبول اسلام صلی الله علیه وسلم آنرا گوش نمود گویا که سینه مبارک نبی اکرم صلی الله علیه وسلم بزرگترین وصحیح ترین مخزن قرآن بود که شائبه کوچکترین اشتباهی نسبت به آن کفر محسوب می گردد . اما چونکه نزول قرآن بصورت صوتی بود رسول مقبول اسلام صلی الله علیه وسلم نحوه صحیح تلفظ و اعراب را هم به شاگردان خود یاد می داد وبعد از هجرت به مدینه منوره اولین کاری که انجام داد ساختن مسجد وبنای سایبانی بنام صفه جهت تدریس قرآن بود که اساتذه در آن محل به شاگردان خود تعالیم می دادند همانطور که حضرت عباده بن صامت رضی الله عنه می فرماید وقتی که کسی هجرت کرده به مدینه منوره می آمد ما او را به یک انصاری تحویل می دادیم تا به او قرآن بیاموزد و در مسجد النبی آنقدر تعلیم القرآن بالا گرفت که نبی اکرم صلی الله علیه وسلم دستور داد آواز خود را پست کنید . وشب وروز صحابه کرام رضی الله عنهم مشغول حفظ قرآن مجید بودند و چون حافظه اعراب در آن زمان خیلی قوی بود طوری که تمام اعراب نسب خود و حتی نسب اسب های خود را هم از بر کرده بودند لهذا در وقت کمی تعداد زیادی از آنان توانستند قرآن مجید را حفظ نمایند بطوری که در سال 4 هجری حادثه المناک بئر معونه ( حادثه قرّآء ) پیش آمد ودر آن 70 صحابی که همه آنان از حافظان قرآن بودند شهید شدند ودر نتیجه همین ذوق وشوق حفظ قرآن بود که در زمان خود نبی اکرم صلی الله علیه وسلم جماعت بزرگی از اصحاب رضی الله عنهم جزء رده ی حافظان قرآن قرار گرفتند طوری که فورا بعد از وفات نبی اکرم صلی الله علیه وسلم در سال 11 هجری در جنگ یمامه 700 حافظ قرآن به شهادت رسیدند و ازمشهورترین حافظان آن جماعت دربین اصحاب می توان اسامی زیر را نام برد .
حضرت ابوبکر صدیق رضی الله عنه حضرت عمر فاروق رضی الله عنه حضرت عثمان غنی رضی الله عنه حضرت علی المرتضی رضی الله عنه حضرت طلحه رضی الله عنه حضرت سعد رضی الله عنه حضرت عبدالله بن مسعود رضی الله عنه حضرت حذیفه بن یمان رضی الله عنه حضرت سالم رضی الله عنه حضرت ابو هریره رضی الله عنه حضرت عبدالله بن عمر رضی الله عنه حضرت عبدالله بن عباس رضی الله عنه حضرت عمروبن عاص رضی الله عنه حضرت عبدالله بن عمرو رضی الله عنه حضرت امیر معاویه رضی الله عنه حضرت عبدالله بن زبیر رضی الله عنه حضرت عبدالله بن سائب رضی الله عنه حضرت عایشه صدیقه ام المومنین رضی الله عنها حضرت ام المومنین حفصه رضی الله عنها حضرت ام المومنین ام سلمه رضی الله عنها ( مقدمه معرف القرآن ، ص 81 )
در کنار حفظ قرآن نبی اکرم صلی الله علیه وسلم از کتابت آن فراموش نشده بلکه هر زمان که آیه ای نازل می شد دستور می داد او را بنویسند وکاتب وحی حضرت زید بن ثابت رضی الله عنه کاتب خصوصی رسول مقبول بودند ودر کنار حضرت زید کاتبان وحی دیگری به نام های حضرت ابوبکرصدیق رضی الله عنه حضرت عمر فاروق رضی الله عنه حضرت عثمان غنی رضی الله عنه حضرت علی مرتضی رضی الله عنه حضرت ابی بن کعب رضی الله عنه حضرت زبیر بن عوام رضی الله عنه حضرت معاویه بن ابوسفیان رضی الله عنه حضرت مغیره بن شعبه رضی الله عنه حضرت ابان بن سعید رضی الله عنه حضرت خالد بن ولید رضی الله عنه حضرت ثابت بن قیس رضی الله عنهم اجمعین ولعنه الله علی اعدائهم الی یوم الدین بودند که کار کتابت را بعهده داشتند .
( فتح الباری جلد 9 ، ص 18 )
ورسول مکرم اسلام صلی الله علیه وسلم آنقدر به امر کتابت اهمیت می داد که صحابی بنام عبدالله بن سعیدبن العاص رضی الله عنه که در زمانه جاهلیت مشهور به کاتب بود را ماموریت دادند تا صحابه رضی الله عنهم را نوشتن وسواد یاد دهد که در عهد نبوی تعداد کاتبان وحی به 40 نفر رسیدند .
( علوم الحدیث از دکتر صبحی صالح ، بیروت )
هر بار که آیه ای نازل می شد پیامبر اسلام صلی الله علیه وسلم به آنها دستور میداد که این آیه را در فلان سوره وبعد از فلان آیه قرار دهید واصحاب جلیل القدر او بر روی برگ درخت ، برروی سنگ ، بر بروی پوست و بر روی استخوان آنها را می نوشتند . و با ذوق وشوق واستعداد خود صحیفه هایی را مرتب می کردند همانطور که قبل از اسلام حضرت عمر رضی الله عنه خواهر او و دامادش در صحیفه ای سوره طه را نوشته بودند ودر منزل تعلیم می نمودند . لذا در زمان وفات حضرت رسول اکرم صلی الله علیه وسلم 17 صحیفه به شکل های مختلف وجود داشت .
( آیینه پرویزیت از مولانا عبدالرحمن گیلانی حصه پنجم ص 718 )
در جنگ یمامه زمانی که تعداد زیادی از قاریان قرآن شهید شدند این احساس در ذهن حضرت عمر فاروق رضی الله عنه پیدا شد که اگر حافظان قرآن همه شهید شوند حفاظت قرآن به خطر می افتد لذا این پیشنهاد را به خلیفه بلافصل رسول مقبول صلی الله علیه وسلم حضرت ابوبکر صدیق رضی الله عنه یار غار رسول الله صلی الله علیه وسلم دادند وحضرت ابوبکر رضی الله عنه فرمودند کاری را که رسول الله صلی الله علیه وسلم انجام ندادند من چطور آنرا انجام دهم و بعد از مدتی الله تعالی اهمیت آنرا در قلب پاک او القا نموده لذا او از حضرت زید بن ثابت رضی الله عنه کاتب وحی نبی اکرم صلی الله علیه وسلم دستور دادند تا قرآن را جمع آوری نماید .
حضرت زید بن ثابت رضی الله عنه می فرماید حضرت ابوبکر صدیق رضی الله عنه و عمر فاروق رضی الله عنه اگر به من حکم می دادند که کوهی را از جای به جایی دیگر منتقل کنم آنقدر برایم مشکل نبود از این حکم جمع آوری قرآن وبعد از مدتی الله تعالی او را شرح صدر نصیب نموده و کار جمع آوری قرآن را شروع نمود .
( بخاری کتاب فضایل القرآن باب جمع القرآن )
شما اصلا کامنتهای من رو نمیخونی
من پست رو گذاشته بودم خیلی خوب فرقی نمیکنه
پس من شروع میکنم
سوال اول
در روایات شما آمده که پیامبر فرمودند((خلفائی اثناعشر کلهم من قریش))در منابع ما نام دوازده خلیفه آمده است و من میخواهم نام این دوازده تن که در منابع شما حذف گردیده را بپرسم...لطفا دوازده خلیفه را نام ببرید
آقای بقول خودت استاد شما اصلا آداب مناظره رو می دونید ؟ می دونید اصلا مناظره یعنی چی ؟ در مناظره یک موضوع مطرح می شه و فقط محور مناظره همان موضوع می شود و در اول بقول خودتان اول مسایل مهم بحث می شه و مهمترین مسئله که سبب اختلاف کلی بین اسلام و کفر شده قرآن است اگر ایمان به قرآن ثابت بشه نیازی به این جزئیات پیدا نمی شه وقرارمون همین بود که حول محور شیعه وقرآن بحث بشه ولی شما همیشه می خواهین از مبحث اصلی فرار بکنین