۱۳۸۸ مرداد ۱۵, پنجشنبه

اهانت شیعه به حضرت فاطمه ی زهرا«س»

اهانت شیعه به حضرت فاطمه ی زهرا«س»

و در روایت دروغین دجالان می پندارند: «روزی فاطمه (ع) یقه عمر را گرفتند و
او را محكم به طرف خود كشیدند»[الكافی فی الاصول.] گفته اند: «اگر از آزار و
اذیت علی دست نكشی موهایم را پریشان می كنم و گریبانم را می درم»[ تفسیر
العیاشی ج 2 ص 67. الروضه من الكافی ج8 ص238]
شیعیان به هیچ كس رحم نمی كنند و مذهبی كه بر پایه ی كینه و تعصب شكل گرفته
باشد باید این چنین رسوا شود. براستی كه خدا بهترین مكركنندگان است.



* * * * * * * * * * * * * * * * * *


اهانت به دختر حضرت فاطمه«رض» در شیعه
ببینید شیعه برای اینكه دشمنی خود را با حضرت عمر«رض» نشان دهد به همسر
ایشان ام كلثوم«رض» كه دختر حضرت فاطمه «رض» هستند چه اهانتی می كنند و
چه حدیث دروغی را به امام جعفر صادق نسبت می دهند.ظاهرا در اینجا فراموش
كرده اند كه آزار فاطمه «رض» آزار رسول الله «ص» است یعنی هر چه به نفعشان
باشد باشد بیان می كنند ولی اگر با عقیده ی باطلشان جور در نیاید آن را نفی می كنند.
اما !!!
هنگامی كه امیرالمؤمنین علی «رض» دختر شان ام كلثوم را به نكاح
عمر بن خطاب دادند چرا دشمنی با اهل بیت را مانع این وصلت ندانستند!؟
ابو جعفر كلینی از امام صادق«رض» نقل می كند كه ایشان در باره آن
ازدواج فرمودند:« إن ذلك فرج غصبناه » !!!
-آن فرجی بود كه از ما غصب شد .(نعوذبالله.به حقیقت كه اهل بیت از چنین
نسبتهای دروغینی مبرا هستند!)
فروع كافی 2/141

آیا این است دوست داشتن اهل بیت ؟!!!



* * * * * * * * * * * * * * * * * *



توهین به امام حسن«رض» در شیعه
بدون لباس! :
-اهل كوفه- چنان ایشان را محاصره كردند ودائره را بر ایشان تنگ نمودند-نه
تنها لباسهایشان راكه حتی- جانماز را از زیر پایش كشیدند، سرانجام حضرت مجبور
شد شمشیرش را حمایل كند وبدون لباس بنشیند!!"
ارشاد شیخ مفید ص 190
آیا شایسته بود كه امام حسن مجتبی علیه السلام تا این حد مورد ظلم و ستم قرار
گیرد كه مجبور شود لخت مادرزاد جلو مردم بنشیند این است محبت اهل بیت!؟.



* * * * * * * * * * * * * * * * * *




توهین به حضرت رسول «ص» و حضرت فاطمه ی زهرا«رض» در شیعه
این مطلب را كه می نوشتم تنم می لرزید ولی برای آشنایی شما با عقاید باطل شیعه
آن را نوشتم.
از امام صادق –علیه السلام –روایت است كه:
« رسول خدا –صلی الله علیه وآله- تا صورت فاطمه را نمی بوسیدند نمی خوابیدند‍‍‍ »
بحار الانوار 43-44
« حضرت صورتشان را بین پستانهای او میگذاشتند، (و كان یضع وجهه بین ثدییها!)
بحار الانوار 43/87
فاطمه –سلام الله علیها - زن بالغه ای بود آیا باعقل جوردر می آید كه رسول الله-
صلی الله علیه وآله وسلم- صورتشان را بین . . . او بگذارند ؟! اگر این حال پیامبر
و فاطمه باشد پس بقیه باید چكار كنند ؟!!



* * * * * * * * * * * * * * * * * *
یك سوال منطقی
جعفر برادر حسن عسکری پدر امام غائب می گوید که برادرش فرزندی نداشته
است شیعه سخن او را قبول نمى كنند. چون – به گفتة آنها – او معصوم نیست
[الغیبة ص 106ـ 107]، و سپس ادعای عثمان بن سعید را که می گوید حسن
فرزندی داشته است قبول می کنند با اینکه عثمان هم معصوم نیست! این تناقض
چه توجیهی دارد؟!



* * * * * * * * * * * * * * * * * *



شیعیان با خود هم . . . ؟؟؟
شیعیان ما را می گویند كه شما با هم درگیرید و مثلا در مورد گرفتن دست ها در نماز با هم
اختلاف دارید!!!
اما از خود غافل اند كه اختلافاتشان بزرگ تر است :
شیعیان ادعا می کنند که باید امام با نص تعیین شده باشد[روایات زیادی در كافی و
بحارالانوار]؛ اگر چنین می بود فرقه هاى شیعه این همه در مورد امامت دچار
اختلاف نمی شدند، هر فرقه‌ای ادعا مى كند که نص درباره امام او آمده است! پس
چه چیزی می تواند این فرقه را از دیگر فرقه‌ها اولی قرار دهد؟! فرقه کیسانیه ادعا
مى كند که بعد از علی -رضی الله عنه- امام پسرش محمد بن الحنفیه است.اسماعیلیه
و زیدیه و اثنی عشری و غیره در شخص امامها اختلاف دارند!!!!!!!!


* * * * * * * * * * * * * * * * * *

نتیجه گیری مهم از تناقضات موجود در تشیع
در مسائل متعددی اقوال متناقض و متضادی از جعفر صادق نقل مى شود؛
تقریباً هیچ مسئله فقهی نیست مگر آن که از امام صادق در مورد آن دو قول نقل
مى شود که اغلب با هم متضاد و متناقض اند؛ به عنوان مثال چاه آبی که در آن
نجاستی بیافتد، یک بار امام صادق گفته است که چاه آب چون دریاست و هیچ چیز
آن را پلید و نجس نمى كند، و بار دیگر گفته است که همه آب چاه باید کشیده شود،
و بار دیگر گفته است هفت یا شش دلو آب از آن بکشند.
وقتی از یکی از علمای شیعه پرسیدند که راه بیرون رفتن از این تناقض و تضاد
چیست؟ گفت: مجتهد در میان این اقوال اجتهاد کند و یکی را ترجیح دهد، و اقوال
دیگر را تقیه بشمارد! به او گفته شد اگر مجتهد دیگری اجتهاد کرد و قول دیگری
غیر از آن قول را ترجیح داد در مورد اقوال دیگر چه بگوید؟ گفت: همان‌ چیز را
بگوید، یعنی بگوید که اقوال دیگر تقیه بوده اند! به او گفته شد پس همه مذهب
نسبت داده شده به جعفر الصادق از بین رفت!! چون هر مسئله‌ای که به او نسبت
داده مى شود احتمال آن می رود که از روی تقیه آن را گفته باشد، چون علامتی
نیست که بوسیلة آن تقیه را از آنچه تقیه نیست تشخیص بدهیم!!!!!!!!!!!!

هیچ نظری موجود نیست: