حضرت زید رضی الله عنه با تلاش فراوان وعرق ریزی بی پایان توانست مجموعه ای به نام ( أُمّ ) تهیه نماید ودر این را تلاشی خستگی ناپذیر نمود و کوشش او را می توان از اصولی که برای تایید نوشته ها مقرر فرمود مشخص می شود .
1 – خود زید رضی الله عنه حافظ بود و نوشته بدست آمده را با آیات در حافظه خود مقایسه می نمود .
2 - حضرت عمر رضی الله عنه حافظ قرآن بود آیه بدست آمده را به تایید او هم می رساند .
3 – تا زمانیکه دو شاهد پیدا نمی شد که این آیت جلوی خود رسول الله صلی الله علیه وسلم نوشته شده آن را تایید نمی کرد .
4 – این نوشته قرآنی را که بدست می آمد با نوشته های دیگر آصحاب مقایسه می نمود . و با این اصول کتاب الأُمّ را جمع آوری نمود و این مجموعه ای که جمع آوری شد سه اوصاف واضح داشت وآن اینکه :
1 – تمام آیات سوره ها همانطور مرتب شدند که خود رسول الله صلی الله علیه وسلم ترتیب داده بود .
2 – در این مجموعه تمام لهجه ها موجود بودند که هر کس بتواند با لهجه خود تلاوت نماید .
3 –سوره ها جدا جدا ترتیب داده شد و هر سوره مصحفی جداگانه بود .
و این نسخه نزد خلیفه ی بلا فصل رسول الله صلی الله علیه وسلم حضرت ابوبکر صدیق جمع آوری شد و بعد از وفات ایشان نسخه نزد پدر زن رسول الله صلی الله علیه وسلم وداماد حضرت علی رضی الله عنه یعنی خلیفه ثانی امت اسلامی حضرت عمر فاروق محفوظ شد وبعد از شهادت ایشان نزد ام المومنین حضرت حفصه رضی الله عنها گذاشته شد .
حضرت زید رضی الله عنه با تلاش فراوان وعرق ریزی بی پایان توانست مجموعه ای به نام ( أُمّ ) تهیه نماید ودر این را تلاشی خستگی ناپذیر نمود و کوشش او را می توان از اصولی که برای تایید نوشته ها مققر فرمود مشخص می شود .
1 – خود زید رضی الله عنه حافظ بود و نوشته بدست آمده را با آیات در حافظه خود مقایسه می نمود .
2 - حضرت عمر رضی الله عنه حافظ قرآن بود آیه بدست آمده را به تایید او هم می رساند .
3 – تا زمانیکه دو شاهد پیدا نمی شد که این آیت جلوی خود رسول الله صلی الله علیه وسلم نوشته شده آن را تایید نمی کرد .
4 – این نوشته قرآنی را که بدست می آمد با نوشته های دیگر آصحاب مقایسه می نمود . و با این اصول کتاب الأُمّ را جمع آوری نمود و این مجموعه ای که جمع آوری شد سه اوصاف واضح داشت وآن اینکه :
1 – تمام آیات سوره ها همانطور مرتب شدند که خود رسول الله صلی الله علیه وسلم ترتیب داده بود .
2 – در این مجموعه تمام لهجه ها موجود بودند که هر کس بتواند با لهجه خود تلاوت نماید .
3 –سوره ها جدا جدا ترتیب داده شد و هر سوره مصحفی جداگانه بود .
و این نسخه نزد خلیفه ی بلا فصل رسول الله صلی الله علیه وسلم حضرت ابوبکر صدیق جمع آوری شد و بعد از وفات ایشان نسخه نزد پدر زن رسول الله صلی الله علیه وسلم وداماد حضرت علی رضی الله عنه یعنی خلیفه ثانی امت اسلامی حضرت عمر فاروق محفوظ شد وبعد از شهادت ایشان نزد ام المومنین حضرت حفصه رضی الله عنها گذاشته شد . وچون در بین مسلمانان قبایل مختلفی با لهجه های مختلف وجود داشت قرآن به هفت لهجه معروف لاوت می شد . حضرت جبرئیل حکمی آورد که ای نبی شما امت خود را به یک حرف و لهجه تعلیم بدهین اما رسول مقبول اسلام دوباره خواهش نمود که من برای امت خود مغفرت طلب می کنم چون ضعیف است . جبرئیل تشریف آورده فرمود الله تعالی می فرماید امت خود را با دو حرف و لهجه تعلیم بده . رسول مقبول صلی الله علیه وسلم فرمود امت من طاقت ندارد ویکبار دیگر جبرئیل آمده عرض نمود که امت را با سه لهجه وحرف تعلیم بده اما نبی رحمت بازهم خواهش نمود که من باز هم برای امت خود مغفرت ومعافی طلب می نمایم وبرای بار چهارم جبرئیل آمد وعرض کرد که امت خودرا با هفت حرف تعلیم بده
( مسلم ،کتاب فضایل القرآن ، باب بیان القرآن انزل علی سبعه احرف )
و این هفت لهجه در بین اصحاب عام شده بود و کتاب الأُمّ حضرت زید رضی الله عنه با همین هفت لهجه نوشته شد . و اصحاب گرامی از سال 25 هجری تا سال 35 هجری یعنی سال فتوحات دوره عثمانی هر منطقه ای را فتح می نمودند هر صحابی با لهجه خود قرآن را به آن مرد م تعلیم می داد در یک وقت محدود تمام مردم حقانیت هر هفت لهجه را می دانستند ولی هر چه اسلام بیشتر پیشرفت می کرد ودین به مناطق عجم ها رسید آگاهی از هفت لهجه کم شد و مردم همدیگر را بخاطر لهجه های مختلف تحقیر و تکفیر می نمودند وزمانی که حضرت حذیفه بن یمان رضی الله عنه از آذربایجان برگشت به داماد رسول مقبول صلی اله علیه وسلم حضرت عثمان پیشنهاد داد و عرض کرد که مردم در مناطق مختلف همدیگر را تکفیر می کنند شما قرآن را با یک لهجه جمع آوری نمایید تا همه مردم دنیا با همان یک لهجه تلاوت نمایند تا بین امت اختلافی پیش نیاید . و حضرت عثمان یک کمیته چهار نفره به حضور حضرت زید بن ثابت رضی الله عنه و حضرت عبدالله بن زبیر رضی الله عنه و حضرت سعید بن العاص رضی الله عنه و حضرت عبدالرحمن بن حارث رضی الله عنه تشکیل داد وبه آنها سفارش نمود که همان مصحفی که در زمان دو خلیفه بلافصل رسول الله صلی الله علیه وسلم رایج بوده را طوری باز نویسی بکنید که با یک لهجه تلاوت شود واگر در نوشتن کلمه ای اختلاف وجود داشت آنرا با لهجه قریش بنویسید واین کمیته توانست خدمت بزرگی انجام بدهد و آن اینکه کتاب الأُمّ را به یک نسخه وبا یک لهجه تالیف نمود ودر آن این اوصاف موجود بودند .
1 – تمام صحیفه های موجود نزد اصحاب را جمع آوری نموده ودوباره با کتاب الأُمّ مقایسه نمودند .
2 – سوره های قرآن که صحیفه های جداگانه بودند را به یک صحیفه بزرگ جمع آوری نمودند .
3 – تمام صحیفه را بدون نقطه وحرکات ن.شتند تا تمام مردم که اهجه های مختلف دارند بتوانند با یک لهجه تلاوت نمایند .
4 – از این صحیف مصحف های زیادی را نوشتند وبه کشور های مناطق از قبیل . مکه مکرمه ، شام ، یمن ، بصره وکوفه فرستادند ویک نسخه در مدینه منوره بایگانی نمودند .
5 – همراه هر نسخه که به منطقه ای فرستاده می شد یک قاری بزرگوار همراه آن جهت تعلیم فرستاده می شد .
6 – بعد از تکمیل مجموعه أُمّ حضرت عثمان برای جلوگیری از اختلاف های بعدی تمام نسخه هایی را که نزد اصحاب بود سوزاند .
لذا این عقیده هر مسلمان است که کتابی که توسط کمیته چهر نفری حضرت عثمان رضی الله عنه تایید ونوشته شد بر حق بوده و الله تعالی در طول 14 قرن طبق وعده خودش او را حفاظت نموده است وهر کس نسبت به حقانیت آن تردید داشته باشد و یا آنرا تحریف شده بداند از دایره اسلام خارج می گردد .
همانطور که الله تعالی می فرماید : قرآن کتابی است که هیچ شکی در آن وجود ندارد
هیچ شکی نیست که قرآن کتاب خداست و معجزه جاودان رسالت و نبوت پیامبر خدا حضرت محمد مصطفی صلی الله علیه و سلم میباشد و خداوند آن را برای هدایت و راهنمائی بشر نازل فرمود و قرآن برنامه بدون بدیل و هدایتگر مردم به صلاح امور دین و دنیای آنهاست که آنان را از تاریکی و ظلمات به نور و روشنی تا روز قیامت رهنمون شده و آنان را به راه راست هدایت مینماید.
به اعتقاد همه مسلمانان قرآن با نقل متواتر، بطور نوشته و شفاهی نسل از نسل بدون هیچ گونه تغییر و تبدیلی به ما رسیده است و حفاظت از این کتاب عظیم را خود پروردگار جهانیان بر عهده گرفته است چنانچه میفرماید: [الحجر: 9] یعنی: «ما قرآن را نازل کردیم و همانا ما نگهدار آنیم».
وخداوند میفرماید: [فصلت: 42].یعنی: «هیچ گونه باطلی، نه از پیش رو و نه از پشت سر، به آن راه نمییابد».
و به اعتقاد همه علمای اسلام هر کس کوچکترین شکی در کلام الله بودن آیههای قرآنی داشته باشدو یا یک لفظ از قرآن را انکار نماید یا بگوید آیه ای به قرآن افزوده شده است و یا چیزی از آن کم شده است و یا الفاظی تغییر داده شده اند از دائره اسلام خارج شده و کافر می گردد؛ چنانچه علامه ابن حزم در کتاب محلی مینویسند: وأن القرآن الذی فی المصاحف بأیدی المسلمین شرقا وغربا فما بین ذلک من أول القرآن إلی آخر المعوذتین کلام الله عزوجل ووحیه أنزله علی قلب نبیه محمد صلی الله علیه و سلم من کفر بحرف منه فهو کافر([1]- محلی ص 1.)
ترجمه: بیشک قرآنی که در دست همه مسلمانان جهان قرار دارد از اول تا آخر معوذتین کلام خداوندی و وحی الهی است که بر قلب پیامبرش محمد صلی الله علیه و سلم نازل فرموده است و هر کس یک حرف از آن را انکار نماید کافر میشود.
قاضی عیاض از ابو عثمان حداد نقل میکند که او گفته است: تمام کسانی که پیروان توحید هستند بر این اتفاق دارند که انکار یک حرف از قرآن کفر میباشد([1]- الشفاء (ص، ۱۱۰۲-۱۱۰۳).)
ابن قدامه میگوید:
اگر شخصی سورهای از قرآن یا آیهای یا کلمهای و یا حرفی از آن را انکار کند، در بین مسلمانان اختلافی وجود ندارد بر اینکه او کافر میباشد.( [1]- لمعة الاعتقاد ص 19 )
بغدادی میگوید: اهل سنت تکفیر نموده آن گروه از شیعه را که چنین میپندارند که امروزه قرآن و سنت قابل حجیت نیست بخاطر اینکه - طبق گفتار آنها- صحابه بعضی از قرآن را تغییر داده و برخی دیگر را تحریف نمودهاند.( [1]- الفرق بین الفرق ص، 315 چاپ دار الآفاق، بیروت )
ابن حزم در جواب استدلال نصاری به عقیده شیعیان درباره تحریف قرآن چنین میگوید:
و اما گفتارشان درباره ادعای شیعیان در مورد دگرگونی قرآن، باید گفت: شیعیان مسلمان بشمار نمیآیند([1]- الفصل 2/80 )
این قول اجماعی همه علماء و بزرگان اسلام در مورد قرآن میباشد که هر کس یک لفظ از قرآن را انکار کند و یا اعتقاد به تحریف و تغییر در قرآن داشته باشد کافر و از دائره اسلام خارج میباشد.
یکی از بزرگترین دلائلی که این فرقه را از دائره اسلام خارج میکند و این فرقه را جزو کفار قرار میدهد عقیده باطل این فرقه نسبت به کتاب عظیم الشان قرآن است، شیعیان طبق اظهارات کتابهای معتبر و اقوال آخوندهای بزرگ این فرقه اعتقاد دارند قرآن عظیم مورد تحریف قرار گرفته است، یعنی آیههائی از قرآن حذف شده است و آیههائی به قرآن افزوده شده است و علمای شیعه تحریف قرآن را نه به عنوان روایت بلکه به عنوان یک عقیده مسلم و قطعی در کتابهایشان بیان کرده اند.
اما همه میگویند شیعیان همین قرآن را میخوانند و همین قرآن را قبول دارند و حتی مسابقات قرآنی برگزار میکنند و غیره؟
در پاسخ آنها میگویم برای شناخت هر فرقه باید به کتب آن فرقه مراجعه نمود و دین و مذهب یک گروه و فرقه از مردم شناخته نمیشود بلکه باید به کتابهای آن مذهب مراجعه نمود، مثلا اگر کسی بخواهد در مورد مسیحیت و یا یهودیت قضاوت کند باید به کتب مسیحیان و یهودیان مراجعه نماید و نمیتوان برای قضاوت در مورد یک دین و مذهب و یا حتی یک گروه با توجه به نظر و افکار افراد گروه و یا مذهب قضاوت نمود و الان ما هم اگر میخواهیم فرقه شیعه و عقائدش را بدانیم باید به کتابهای شیعه مراجعه کنیم زیرا آخوندهای شیعه مانند یهودیان بسیاری از حقائق مذهب خود را از عوام مخفی و پنهان نموده و طبق عقیده ای دیگر بنام تقیه تا ظهور مهدی به این نفاق ادامه خواهند داد، الان ما نگاهی به کتابهای شیعه میاندازیم تا ببینیم کتابهای شیعه در مورد تحریف قرآن چه میگویند.
گزارش تحریف شدن قرآن در احادیث شیعه آنقدر زیاد و چشمگیر است که علمای شیعه معتقدند از ارکان تشیع باور به تحریف قرآن است و این سخن مخالفان شیعه نیست بلکه چنانچه خواهد آمد بزرگترین علمای تاریخ تشیع چنین اظهار نظر کرده اند.
چنانچه ابو الحسن عاملی میگوید: نزد من «تحریف قرآن و تغییرش» از ضروریات مذهب شیعه میباشد( [1]- مقدمه دوم، فصل چهارم، برای تفسیر مرآة الانوار و مشکاة الاسرار، و برای مقدمه تفسیر برهان بحرانی نیز چاپ شده است )
علمای بزرگ شیعه در کتابهایشان از عقیده شیعه و امامان معصوم به تحریف قرآن گفته اند و با صراحت بیان کرده اند که همه امامان معصوم و بزرگان شیعه معتقد به تحریف قرآن بوده اند چنانچه فیض کاشانی صاحب تفسیر صافی در مقدمه تفسیرش بعد از ذکر روایاتی که برای تحریف قرآن از آنان استدلال کرده است نتیجه گیری کرده است: آنچه که از این روایت و دیگر روایات از طریق اهل بیت (علیهم السلام) برداشت میشود این است که همانا قرآنی که اکنون نزد ماست، تمام آن نیست، چنانکه بر حضرت محمد (صلى الله علیه وسلم) نازل شد بلکه چیزهایی از آن مخالف است با آنچه خداوند نازل کرده است..و برخی از آن تغییر و تحریف شده است و همانا چیزهای بسیاری از آن حذف گردیده است، از جمله نام علی (علیه السلام) در جاهای بسیار، و همچنین لفظ «آل محمد» (صلى الله علیه وسلم) بیش از یکبار، و نام منافقین از جاهایش، و چیزهای دیگر از آن، و همچنین این قرآن بر ترتیبی که مورد پسند خدا و رسول الله (صلی الله علیه وآله وسلم) باشد نیست.
نعمت الله الجزائری یکی از محدثین و علمای بزرگ شیعه در کتاب نورالبرهان بعد از ذکر روایاتی مبنی بر تحریف شدن قرآن میگوید: میگویم: اصحاب و علمای ما در کتاب های اصول حدیث و غیره روایات بسیار زیادی در حد تواتر نقل کرده اند که دلالت بر تحریف قرآن میکند و بسیار در آن نقص و زیادتی وجود دارد.
علمای بزرگ شیعه گفته اند روایات تحریف قرآن متواتر است و اگر قرار باشد روایات تحریف قرآن را انکار کنند باید به طور کلی مذهب شیعه را انکار نمایند و امامت را انکار نمایند زیرا روایات تحریف قرآن از روایات امامت هم بیشتر است و اگر شیعه ای عقیده تحریف قرآن را انکار نماید باید مذهب شیعه را منکر شود چنانچه عالم شیعه ملا باقر مجلسی در کتابش: «مرآة العقول من شرح أخبار آل الرسول» در شرح حدیث هشام بن سالم از أبی عبدالله (علیه السلام) روایتی نقل کرده که جعفر صادق فرمود:
«همانا قرآنی که جبرئیل (علیه السلام) برای حضرت محمد (صلى الله علیه وسلم) آورد هفده هزار آیه بود.( [1]- مرآة العقول من شرح أخبار آل الرسول جلد دوازدهم ص 525. )
ملا باقر مجلسی در شرح این حدیث میگوید: مخفی نیست این روایت و روایات صحیح دیگر، صریح و واضح است در مورد، کم شدن قرآن، و تغییر آن و نزد من روایات در این زمینه از لحاظ معنا متواتر میباشند، و کنار گذاشتن همه این روایات موجب سلب اعتماد از تمام روایات میگردد بلکه در گمان من روایات در این زمینه کمتر از روایات درباره امامت نیست، پس چگونه (امامت) را با روایت ثابت میکنند؟»
یعنی چگونه با خبر و روایت امامت را ثابت میکنند در حالیکه روایات تحریف قرآن از روایات امامت کمتر نیست پس اگر روایات تحریف قرآن را انکار کنند نمیتوانند امامت را ثابت کنند.
و عالم شیعه یوسف بحرانی در کتابش درر النجفیة میگوید: اگر راه طعنه زدن به روایات تحریف قرآن باز شود با وجود کثرت و تواتر و مشهور بودن روایات، هرآینه طعنهزدن به تمام روایات شریعت (مذهب شیعه) ممکن خواهد بود.
توضیح: عالم بزرگ شیعه میگوید نمیتوان در روایاتی که در کتب شیعه درباره اثبات تحریف قرآن آمده طعنهای وارد ساخت زیرا طعنه زدن به آنها طعنه زدن به شریعت شیعه میباشد.
نعمت الله جزائری یکی از علمای شیعه میگوید: اخبار دال بر تحریف قرآن بیشتر از دو هزار روایت است و گروهی مانند مفید و محقق داماد و علامه مجلسی ادعای وجود اجماع امامیه درباره آن را کردند.[1] یعنی تشیع بر تحریف قرآن اجماع دارند. العیاذ بالله
شیخ مفید میگوید: اخبار از ائمه هدای آل محمد به طور مستفیض وارد شده که در قرآن اختلاف است و ظالمان آیههائی از آن را حذف و آن را ناقص کرده اند([1]- فصل الخطاب ص 248 )
هاشم بحرانی (یکی از مفسران بزرگ شیعه) میگوید: بدان حقیقتی که در آن هیچ شکی نیست، این است که بر اساس اخبار متواتر آتی و غیره قرآنی که در میان ماست بعد از رسول خدا (صلی الله علیه و سلم) در آن تغییراتی رخ داده و آنهایی که آن را جمع کرده اند کلمات و آیات زیادی را در آن تغییر داده اند.( [1]- مقدمه تفسیر برهان در تفسیر قرآن ص 36 )
و فراتر از همه این اقوال، شیعه در تاریخ ننگین خود کتابی با همین عنوان و در اثبات تحریف قرآن دارد که پرده از چهره کریه این مذهب خبیث برداشته است زیرا این کتاب با نام فصل الخطاب فی اثبات تحریف کتاب رب الارباب توسط یکی از بزرگترین علمای شیعه با نام نوری طبرسی نوشته شده است که پس از مرگش به خاطر عظمت و مقام بلندش بین تشیع در بقعه مبارکه نجف اشرف (نزد شیعه اشرف البقاع است) دفن شده و خمینی در کتابهایش از وی به عنوان محدث و عالم بزرگ شیعه نام برده است.
کتاب فصل الخطاب نوری طبرسی حقیقت کریه و باطل و کافر مذهب شیعه را به نمایش می گذارد و منافقان دین فروش را رسوا میکند و ادعای دروغین شیعیان که میگویند تحریف قرآن را قبول ندارند را باطل میکند.
نوری طبرسی از علمای بزرگ متاخر شیعه است که در سال 1320 هـ ق از دنیا رفته است نوری طبرسی ملعون در کتابش که آن را (فصل الخطاب فی اثبات تحریف کتاب رب الارباب) نامیده است با ارائه دلائل زیاد ثابت میکند اهل تشیع بر تحریف قرآن اجماع دارند کتاب فصل الخطاب دارای دو باب است:
اول: ادله تحریف قرآن (طبق مذهب کافر شیعه)
دوم: رد کسانی که تحریف قرآن را قبول ندارند
طبرسی در این کتاب هزاران روایت آورده است تا ثابت کند قرآن اصلی قرآنی نیست که در دست مسلمانان است بلکه این قرآن مورد تحریف قرار گرفته و قرآن اصلی را مهدی با خود می آورد، وی با تایید و توثیق روایات تحریف قرآن میگوید: بدان این روایات از کتب معتبری نقل شده است که در اثبات احکام شرعی و آثار نبوی مورد اعتماد اصحاب ما است([1]- فصل الخطاب 249. )
نوری طبرسی در خلال بحثی طولانی و بررسی دقیق اقوال علمای خود با نقل های موثق می نویسد قول به تحریف و تغییر قرآن و اعتقاد به ناقص بودن، عقیده علمای بزرگ و محققان شیعه است که مورد اعتماد و الگوی آنها در دین هستند او پس از نامبردن بسیاری از علمای شیعه که قائل به تحریف بودند، پنج صفحه از کتاب را با اسامی آن علمای کافر پر کرده است([1]- همان منبع 25-30. )
۱ نظر:
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام
لازم دیدم چند نکته را به یاد شما بیاورم:
1-صحابی پیامبر و علمای بزرگ اهل سنت و همه انسان های حق جو از هر دین و مذهبی نزد جمهور شیعه محترمند، و حساب افراد نادان و مغرض جداست.
2- برای انتقاد از یک مذهب و مکتب باید با منابع اصلی آن مکتب آشنا بود که متاسفانه از نوشته هایتان پیداست شما آشنایی کافی با مذهب تشیع ندارید؛ ثانیا باید انصاف و ادب را در نقد رعایت کرد که شما از این هم بی بهره اید
3- بعضی اظهار نظرهای شما نشان می دهد از نظر علمای مذهب خویش هم چندان آگاه نیستید!
4- فتاوایی در کفر شیعه آورده اید و ادعا کرده اید هیچ کدام از علمای اهل سنت به ایمان شیعه فتوا نداده آیا این ها را ندیده اید؟
5- در مورد تحریف قران احادیثی در کتب شما موجود است که دلالت بر نسخ تلاوت دارد و مستلزم تحریف است، برای یاد آوری نمونه هایی برایتان آورده ام. آیا شما قائل به نسخ در تلاوت و تحریف هستید؟؟ نظر علمای اهل سنت را بررسی کنید.
روى ابن عباس أن عمرقال في ما قال ، وهوعلى المنبر : «إن اللّه بعث محمدا صلّى اللّه عليه وآله وسلّم بالحق ، و أنزل عليه الكتاب، فكان مماأنزل اللّه آيةالرجم، فقرأناها، وعقلناها، ووعيناها. فلذارجم رسول اللّه صلّى اللّه عليه وآله وسلّم ورجمنابعده فأخشى إن طالب الناس زمان أن يقول قائل: واللّه مانجدآيةالرجم في كتاب اللّه،فيضلوابترك فريضةأنزلهااللّه، والرجم في كتاب اللّه حق على من زنى إذاأحصن من الرجال ...
ثم إناكنا نقرأفيمانقرأ،من كتاب اللّه: أن لاترغبواعن آبائكم فإنه كفر بكم أن ترغبواعن آ بائكم،أو: إنّ كفرابكم أن ترغبواعن آبائكم ...«1».
وذكرالسيوطي:أخرج ابن اشته في المصاحف عن الليث بن سعد. قال: «أول من جمع القرآن أبوبكر،وكتبه زيد .... وإن عمر أتى بآيةالرجم فلم يكتبها، لأنه كان وحده» «2».
أقول:وآيةالرجم التي ادعى عمرأنهامن القرآن،ولم تقبل منه رويت بوجوه:
منها: «إذازنى الشيخ والشيخة فارجموهماالبتة،نكالا(عقوبت)من اللّه،واللّه عزيز حكيم»
ومنها: «الشيخ والشيخة فارجموهماالبتة بماقضيامن اللذة»
ومنها: «إن الشيخ والشيخةإذازنيا فارجموهماالبتة»
وكيف كان فليس في القرآن الموجود مايستفادمنه حكم الرجم. فلوصحت الرواية فقدسقطت آيةمن القرآن لامحالة.
(1) صحيحالبخاري: كتاب الحدود،رقم الحديث: 6327. و 6328 وصحيح مسلم: كتاب الحدود،رقم الحديث: 3201،وسنن الترمذي: كتاب الحدود،رقم الحديث: 1352،وسنن ابى داود: كتاب الحدود،رقم الحديث: 3835. وسنن ابنماجة: كتاب الحدود،رقم الحديث: 2543. ومسنداحمد: مسندالعشرةالمبشرةبالجنة،رقم الحديث: 192. (2) الإتقان: 1/ 101. [.....]
-
وأخرج الطبراني بسندموثق عن عمربن الخطاب مرفوعا: «القرآن ألف ألف وسبعةوعشرون ألف حرف» «1». (1) الإتقان: 1/ 121.
-
وروى نافع أن ابن عمرقال: « ليقولن أحدكم قدأخذت القرآن كله وما يدريهماكله؟ قدذهب منه قرآن كثير،ولكن ليقل قدأخذت منهماظهر» «3».(3) الإتقان: 2/ 40- 41.
-
وروى عروةبن الزبيرعن عائشةقالت:«كانت سورةالأحزاب تقرأفي زمن النبي صلّى اللّه عليه وآله وسلّم مئتي آية،فلماكتب عثمان المصاحف لم نقدرمنهاإلاماهوالآن» «4».{سوره احزاب هفتاد و سه ایه دارد }
(4) نفس المصدر: 2/ 40- 41.
و از این دست احادیث فراوان است.
6- دشمن اسلام در این زمان جریان هایی هستند که با دادن فتواهای شرم آوری چون جهاد النکاح که در بی دین ترین اقوام در دنیا سابقه نداشته آبروی اسلام را برده اند، به بزرگان خویش اقتدا کنید و به حکم قرآن و پیامبر بزرگوار اسلام و تاسی به سیره ی علی پسر عم و داماد رسول خدا و خلیفه چهارم مسلمانان داعیه دار وحدت اسلامی شوید.
والسلام علی من اتبع الهدی
ارسال یک نظر